چه چیزهایی انقلاب اسلامی را تهدید میکند / مسئولیت و رسالت نیروهای انقلاب اسلامی در پاسداری از انقلاب اسلامی چیست ؟

انقلاب اسلامی حادثه بزرگ قرن بیستم بود که علاوه بر تحول بنیادین و فراگیر در ایران، بازتاب و دستاوردهای جهانی فراوانی داشت و با احیاء تفکر دینی بویژه در صحنه سیاست و جامعه و اداره زندگی بشری، بسیاری از تئوری ها و اصولی را که قطعی و خدشه ناپذیر معرفی شده بو

مقدمه:

انقلاب اسلامی حادثه بزرگ قرن بیستم بود که علاوه بر تحول بنیادین و فراگیر در ایران، بازتاب و دستاوردهای جهانی فراوانی داشت و با احیاء تفکر دینی بویژه در صحنه سیاست و جامعه و اداره زندگی بشری، بسیاری از تئوری ها و اصولی را که قطعی و خدشه ناپذیر معرفی شده بودند مورد چالش قرار داد، مانند اصل سکولاریسم، لیبرالیسم، مدرنیسم و مانند آن. این انقلاب مبدأ تحولات عظیمی در صحنه سیاست و فرهنگ و اجتماع گردید و سرآغاز الهام بخش بسیاری از حرکت های ضد استعماری و نهضت های استکبارستیز قرار گرفت و با گذشت بیش از یک ربع قرن همچنان بزرگ ترین دشمن و مانع قدرتهای تمامیت طلب و استعمارگر است.

روشن است که دشمنان و آنان که منافع خود را در نتیجه این تحول عظیم و انقلاب دینی در تهدید و مخاطره می دیدند، نتوانند آن را تحمّل کرده با تمام توان و به کارگیری همه امکانات خود و در عرصه های مختلف، بکوشند این حرکت را متوقف و یا تحت کنترل و مدیریّت کلی خود درآورند؛ به ویژه آنگاه که انقلاب اسلامی با پیروزی بر رژیم شاهنشاهی و سرنگون ساختن آن به تعریف، تثبیت و استقرار نظامی جدید با ماهیتی کاملاً دینی اقدام کرد و در عمل نه مدل های غربی و لیبرالیستی را مبنا و مستند نظام خود قرار داد و نه ساختارهای شرقی و سوسیالیستی را پذیرفت، بلکه همه نهادهای حکومتی و تمام ابعاد جامعه و سیاست را متناسب با آموزه های اسلامی تعریف و طراحی و تعقیب کرد. در چنین شرایطی بود که قدرتهای بزرگ و سلطه گر به ویژه امریکا و شوروی [اتحاد جماهیر شوروی سابق] به رغم همه اختلافها و تضادها در مقابله و تلاش برای سرکوب کردن انقلاب اسلامی به وحدت رسیدند و چه در مجامع جهانی و بین المللی و چه در عمل هرآنچه می توانستند برای سرکوب و حدّاقل کنترل آن انجام دادند که بارزترین همکاری آنان را در دوران دفاع مقدس شاهد بودیم.

اما هشیاری و استقامت رهبری و امت انقلاب توانست همه توطئه ها و تهاجم های خارجی را خنثی و تحمل مشکلات داخلی را آسان و موانع را مرتفع سازد و چه بسا تهدیدها را به فرصت تبدیل نماید و لذا همواره انقلاب اسلامی حرکت و پیش روی خود را با پویایی و موفقیت بیشتر دنبال کرد و مراحل تثبیت و استقرار و تداوم را با سرعت پشت سر گذاشت و با ناکام ساختن دشمنان، هواداران و ملّتهای مسلمان و مستضعف را امیدوارتر ساخت. لکن حفظ و تداوم چنین انقلابی با ارزشها، شعارها و پیامهای جهانی اش، مستلزم بصیرت و شناخت و تبلیغ محققانه ماهیّت، ارکان و اصول و ارزشهای به وجود آورنده این تحوّل عظیم و مردمی، تبیین دستاوردهای فراوان و متنوع انقلاب و از همه بیشتر شناخت و مقابله آگاهانه و قاطعانه با آفتها و آسیبهایی است که موجودیّت و یا سلامت و استقامت انقلاب را تهدید می کند.

فرزندان معنوی حضرت امام خمینی و وارثان و تداوم بخشان راه شهدا و بویژه سنگرنشینان دفاع از ارزش های اسلامی و پاسداران استقلال سیاسی، فرهنگی و اجتماعی باید همواره با هشیاری، آمادگی خود را برای پیکار با دشمنان حفظ کنند و علاوه بر آن با حضور آگاهی بخش خویش، جوانان و نسل جدیدی را که دوران سخت مبارزاتِ آغازین انقلاب را تجربه نکرده اند، نسبت به راههای استمرار و تداوم انقلاب و کیفیت مقابله با توطئه های دشمنان آگاه سازند و زمینه های نفوذ و استحاله انقلاب و شکل گیری انحرافات خطرناک را از بین ببرند.

این مقاله به منظور انجام همین تکلیف دینی و انقلابی، یکی از مهم ترین مباحث مربوط به انقلاب اسلامی و تداوم آن را مورد بحث قرار می دهد و آن بحث آسیب شناسی ارکان انقلاب و پرداختن به توطئه هایی است که اصول و ریشه های انقلاب را تهدید می کند و به دنبال آن راههای مقابله با این آسیبها به اختصار بیان خواهد شد. ان شاءالله.

اهمیت و ضرورت شناخت آسیب ها

شناخت آسیبها و آفتهایی که انقلاب اسلامی را تهدید می کنند، نخستین و اساسی ترین قدم در جلوگیری از پیدایش و رشد آسیب هاست و تلاش لازم برای پویایی سیر تکاملی انقلاب اسلامی را قوت می بخشد. دشمن می کوشد از همه امکانات خود استفاده کند تا در راه تشخیص حق از باطل و حرکتِ بدون لغزش در مسیر مستقیم دین و انقلاب اسلامی، خدشه و انحراف و ابهام ایجاد کند. امام محمدباقر(ع) حفظ عمل و استمرار آن را از خود عمل مهم تر و دشوارتر برمی شمارد:

اَلاِْبْقاءُ عَط اَلْعَمَلِ اَشَدُّ مِنَ الْعَمَلِ

امام خمینی رهبر انقلاب و بنیانگذار انقلاب اسلامی که انقلاب را از فراز و نشیبهای فراوان و امواج متلاطم فتنه های شکننده به سلامت عبور داده، درباره سختی و مشقت حفظ دستاوردهای پیروزی انقلاب اسلامی می فرماید:

بدانید که حفظ یک پیروزی مشکل تر است از پیروزی به دست آوردن، کشور گشایی از حفظ کشور آسان تر است. الان ما در مشکل حفظ نظام جمهوری اسلامی هستیم، یعنی آن مرحله اول که پیروزی ابتدایی بود گذشت و پیروز شدید بحمدالله؛ لکن بقای این پیروزی و بقای این دستاوردهایی که شما به دستتان آمد امروز مشکل تر از خود آن پیروزی است که به دستتان آمده. نگهداری اش مشکل تر است.

انقلاب اسلامی همواره از درون و بیرون با آسیبها و آفتهایی مواجه است که درصورت غفلت مردم و مسئولان، به تدریج به انحراف یا استحاله و یا نابودی کشیده می شود. امام خمینی درباره اهمیت آسیب شناسی انقلاب و زیانهای غفلت که عامل مهمی در آسیب رسانی به انقلاب اسلامی است می فرماید:

یک کشوری وقتی آسیب می بیند که ملّتش بی تفاوت باشد راجع به آسیبها.

یکی از نقشه های دشمنان و توطئه های شیطانی استکبار جهانی برای ایجاد غفلت در جامعه و کاهش ضریب هوشیاری و حساسیت مردم و مسؤولان نسبت به تحرکات و فعالیت های سیاسی فرهنگی استکبار جهانی، ترویج نظریه «توهم توطئه» است. امام خمینی موفقیت دراز مدت دشمن در کشورهای اسلامی در طول سالیان گذشته به خصوص در ایران را نتیجه غفلت مسلمانان و ایرانیان و نخبگان جامعه در برابر سیاستهای مرموز و پیچیده استعماری می داند و می فرماید:

ما باید از این به بعد این هوشیاری که ملت مان پیدا کرده است، جدیّت کنیم که ادامه پیدا کند، ما صدمه این غفلت ها را سیصد سال است داریم می خوریم.

هشدارهای مقام معظم رهبری در چند سال اخیر به همین دلیل است تا هم مردم و هم مسئولان، آسیب های تهدید کننده سلامت انقلاب را جدی تلقی کنند و با سیاست گذاری صحیح جامعه را واکسینه کنند:

عزیزان من! گاهی یک غفلت، یک بی توجهی، یک سستی، یک سهل انگاری ممکن است یک محصول عظیم را از دست یک ملت بگیرد!

ارکان انقلاب و آسیب ها

آسیبهایی که انقلاب اسلامی را تهدید می کنند، از زوایای مختلف و به اعتبارات گوناگون قابل تقسیم بندی اند:

1 ـ به اعتبار مراحل مختلف شکل گیری در سه مرحله نفوذ، استحاله و براندازی.

2 ـ بر مبنای مراحل شکل گیری انقلاب و نظام اسلامی مانند: آسیبهای مبنایی و تئورژیک و نظری، آسیب های ساختاری و آسیب های فرایندی.

3 ـ به اعتبار اصناف و اقشار مورد تهدید، مانند آسیب هایی که روحانیت، دانشگاهیان، روشنفکران، نیروهای مسلح، نهادهای انقلابی و دولتی را تهدید می کند.

4 ـ به اعتبار موضوعات عام و کلی مانند آسیبهای فرهنگی، (مراکز علمی و تبلیغی و مطبوعاتی) اقتصادی، سیاسی، احزاب و نهادهای سیاسی، اجتماعی، نظامی و امنیتی.

5 ـ آسیبهایی که مدیریت کلان نظام اعم از رهبری و قوه مجریه، مقننه و قضاییه را تهدید می کند.

در این مقاله، آسیب ها به دو قسمت تقسیم شده اند: یکی آسیبهایی که ارکان انقلاب و مبانی اساسی نظام را تهدید می کنند و دیگر آسیبهایی که روند و حرکت انقلاب اسلامی را، کند می نمایند. لذا ابتدا ارکان اصلی انقلاب را مشخص کرده، آسیبهای هر کدام را بیان می کنیم و آنگاه به آسیبهای تاخیری (کند کننده سیر تکاملی انقلاب) می پردازیم که احیانا باعث دلسردی و یأس و ریزش نیروهای انقلاب می شوند.

علت این تقسیم بندی، رعایت اولویت هاست تا مبادا با پرداختن به آسیبهای فرعی، از آسیبهای اصلی که موجودیت و حیات انقلاب را تهدید می کند غافل شویم. مشغول شدن به اشکالات و امور فرعی و غفلت از آفتهایی که ریشه و بنیان انقلاب را مورد تعرض و تهدید قرار می دهد، خود یک آفت بزرگ و زمینه ساز گسترش آفت های بعدی است و لذا تمرکز ما بر بیان آسیبهایی است که اصول و ارکان انقلاب را تهدید می کند.

بدیهی است که عوامل تداوم انقلاب همان عوامل پیدایش آن است که ارکان و اصول بنیادین و محوری آن را تشکیل می دهد و سلامت و حفظ این اصول و ارکان تضمین کننده سلامت و پویایی انقلاب و نظام اسلامی و ناکام کننده توطئه های دشمنان است.

سه رکن اصلی و اساسی انقلاب اسلامی، همانا «اسلام»، «رهبری» و «ملت» هستند:
رکن اول: اسلام

انگیزه اصلی نهضت و قیام رهبری و حضور آگاهانه مردم در میدان مبارزه خستگی ناپذیر و عامل اساسی مقاومت آنان در برابر همه مشکلات و نابسامانی ها، ایمان و اعتقادات مذهبی بود. این پایبندی به آیین حیاتبخش اسلام هم در دوران مبارزه با رژیم ستم شاهی با وجود زندانها و تبعیدها و شکنجه ها و شهادت ها و هم در بعد از پیروزی و دوران دفاع مقدس معجزه آفرید.

تاریخ انقلاب اسلامی به روشنی گواهی می دهد احزاب وگروههای سیاسی که دین اسلام واندیشه های الهی برای آنها اصالت و نقش محوری نداشت وبا انگیزه های سیاسی دیگری وارد میدان مبارزه شده بودند، در دوران شدت مبارزه و رویارویی با سختی ها که نیازمند ایثارجان ومال بود، توانایی وانگیزه خود را از دست داده، ابزاردست دشمن شده یامنزوی می گردیدند. اما نیروهای مؤمن و پایبند به مبانی دینی و اسلامی، مبارزه با ظلمِ رژیم ستم شاهی و همین طور دفاع از نظام دینی را برای خود یک تکلیف الهی و جهاد فی سبیل الله دانسته مقاومت در برابر مصیبتها را عمل صالح و وظیفه شرعی قلمداد می کردند.

بدیهی است که چنین اعتقاد و باوری، قدرتی وصف ناشدنی به مبارزان می دهد و ملتی شهادت طلب و مقاوم پدید می آورد که هرگز تن به ذلت نداده، هیچ گاه سلطه استکبار و استعمار را نمی پذیرد. امام خمینی همواره نهضت را مبتنی بر آموزه های تحرک بخش دینی دانسته و ماهیت مکتبی و اسلامی بودن انقلاب را به تصریح خاطرنشان و علت دشمنی و هراس دشمنان را «اسلام» وقدرتی که در ملت و جوانان به وجود می آوردمعرفی می کردند:

اینهااز اسلام می ترسند ازمن وتونمی ترسند. اینهاازاسلام می ترسند، اسلام بودکه جوانهای ما را غلبه داد بر توپ و تانک و همه چیزها بر همه قدرتها ملت ما را غلبه داد.

ایشان مهم ترین عامل پیروزی جوانان و ملت ایران و شکست دشمنانِ مجهز به سلاحها و پشتیبانی تبلیغات ابرقدرتها را عمل به ارزشهای اسلام دانسته می فرماید:

شما خیال می کنید که اگر چنانچه در مغز این جوانهای برومند ما یک مسأله اسلام و ایمان نبود، می رفتند خودشان را به کشتن بدهند؟ دلیل نداشت که خودشان را به کشتن بدهند...این «اللّه اکبرها» بود که شکست داد آن ها را؛ ما که چیزی دستمان نبود، اسلام بود و قدرت ایمان بود و این مملکت را نجات داد، تا اینجا رساند از این به بعدش هم همین اسلام است که همه کارها را می تواند انجام بدهد.

مقام معظم رهبری نیز بارها بر قدرت تحرک آفرینی و دشمن ستیزی مکتب حیاتبخش اسلام تأکید فرموده اند و علت رویارویی استکبار جهانی با انقلاب اسلامی را ماهیت دینی و اسلامی آن بیان کرده اند:

هدف استکبار جهانی از مواجهه با ایران اسلامی فقط اسلام است و بس و هیچ مسئله ای دیگر در میان نیست!

بنابراین دشمنان انقلاب اسلامی، موجودیت خویش را با توجه به گسترش و پویایی اسلام ناب محمدی(ص) در خطر نابودی می بینند و با تمام توان و با بهره گیری از کلیه امکانات به میدان مبارزه آمده اند. تلاش فراوان آنها خاموش ساختن شعله های فروزان اسلام و سست کردن انگیزه های اسلامی جوانان و روحیه استکبار ستیزی و شهادت طلبی ملت ایران است.
1. آسیب رسانی به اسلامیت نظام

در این قسمت، به اجمال در دوبخش به برخی فعالیتها و نمودهای تهاجم فرهنگی و تبلیغی دشمنان انقلاب و اسلام که بیشتر توسط وابستگان فکری و اندیشمندان غرب زده صورت گرفته اشاره می کنیم.
1 ـ 1. تهاجم تبلیغاتی علیه اسلام و انقلاب اسلامی:

یکی از راهبردهای اساسی آمریکا و دشمنان انقلاب اسلامی در مخالفت با نظام اسلامی، تهاجم و تبلیغات گسترده و همه جانبه و ایجاد جنگ روانی علیه اسلام ناب محمدی(ص) است. آنان می کوشند بدین شیوه جامعیت دین اسلام و به ویژه فقه و احکام و قوانین اسلامی را در اداره حکومت و مدیریت و سیاست گذاری در جامعه مدرن ناتوان و ناقص معرفی کنند و چنین القاء کنند که دین یک امر عبادی، شخصی و رابطه بنده با خدا است و نباید از آن انتظار مدیریت و حکومت در یک جامعه مدرن را داشت.

برخی روش ها و مطالبی که دشمنان برای ترویج القائات شوم خود و مشوش کردن اذهان نسل جوان به کار بسته اند عبارتند از:

یک ـ بزرگ نمایی برخی از کاستی ها و نابسامانی ها که لازمه هر حرکت و تحول بنیادین و به خصوص انقلاب اسلامی است.

دو ـ تخطئه کردن نظام اسلامی به دلیل نارسایی هایی که به دست عوامل دشمن به وجود آمده است.

سه ـ نادیده انگاشتن دستاوردهای عظیم انقلاب، بویژه استقلال سیاسی و فرهنگی.

چهار ـ تعمیم عملکرد نامطلوب و غیر قابل دفاع برخی مدیران و مسئولان لغزیده در دام دنیاطلبی، به کلّیت انقلاب و مسئولان نظام.

پنج ـ بالا بردن سطح توقعات مردم و ناراضی کردن آنان از وضعیت موجود و سیاه جلوه دادن نظام جمهوری اسلامی در خدمت رسانی به مردم.

شش ـ تحلیل های منحرف کننده ومغالطه آمیز ازحوادث ورویدادهای مختلف انقلاب.

هفت ـ مقایسه های سطحی و غلط بین ایران اسلامی و برخی کشورهای به ظاهر پیش رفته بدون در نظر گرفتن فرهنگ دینی و سنت های ملی.

در مقابل این شبهه ها و مغالطه های توطئه آمیز به اجمال و اختصار می توان گفت:

اولا: انقلاب اسلامی دستاوردهای فراوانی داشته است که در رأس آنها احیای اسلام ناب محمدی(ص) و قطع کامل وابستگی های سیاسی، فرهنگی از بیگانگان، رشد اقتصادی، آزادی تؤام با مسؤلیت انسانی، خودباوری، استقلال طلبی، فراهم آمدن زمینه خدمت رسانی به مردم و استقرار عدالت اجتماعی است.

ثانیا: انقلاب اسلامی از طلیعه پیروزی تا دوران دفاع مقدس و بعد از آن با توطئه های نظامی و سیاسی فراوانی از سوی دشمنان مواجه بوده که در برابر تمام آن ناملایمات و سختی ها با پرداخت حداقل هزینه بهترین و بیشترین کار آیی را در ثبات و رشد انقلاب در ابعاد گوناگون داشته. امام در یک تحلیل جامع در این باره می فرماید:

من امروز بر این عقیده ام که مقتدرترین افراد در مصاف با آن همه توطئه ها و خصومتها و جنگ افروزی هایی که درجهان علیه انقلاب اسلامی است، معلوم نبود موفقیت بیشتری از افراد موجود به دست می آوردند. در یک تحلیل منصفانه از حوادث انقلاب، خصوصا از حوادث ده سال پس از پیروزی باید عرض کنم که انقلاب اسلامی ایران در اکثر اهداف و زمینه ها موفق بوده است و به یاری خداوند بزرگ در هیچ زمینه ای مغلوب و شکست خورده نیستیم!

ثالثاً وجود پاره ای از مشکلات و نابسامانی ها، معلول دینی بودن حکومت نیست بلکه نشأت گرفته از این واقعیت است که برخی از مسئولین و نهادهای نظام به تمام آیین ها و دستورات اسلام در قلمرو مسئولیت خود عمل نکرده اند و یا از مسیر اسلامی بودن نظام منحرف شده اند و به تعبیر مقام معظم رهبری:

ما هر جا موفق شدیم، ناشی از تبعیت از اسلام بوده، هر جا ناموفق ماندیم ناشی از سرپیچی از اسلام بود.

عملکرد صحیح مبتنی بر تعهد و پایبندی به دستورات خداوند نتایج مثبتی برای نظام اسلامی داشته، اما هرگاه با اکتفا کردن به ظواهر اسلامی به دنبال پیروی از سایر الگوها و کشورها بودیم و خواستیم دیگران را از خود راضی کنیم و هماهنگ و همرنگ سیاست های جهان باشیم، گرفتاری و مشکلات فراوانی برای ما پدید آمده است.
2 ـ 1. ترویج سکولاریسم:

احیاء سکولاریسم و محدود کردن دین و اعتقادات مذهبی به رابطه شخصی انسانهابا خدا و تفکیک آن از مسائل اجتماعی و سیاسی، از مهم ترین آسیب هایی است که اسلامیت نظام را تهدید می کند و یکی از گسترده ترین محورهایی است که دشمنان انقلاب اسلامی تعقیب نموده اند و برای القاء و ترویج آن از راهکارها و شیوه های مختلفی بهره گرفته اند که به برخی از آنها اشاره می شود:

1 ـ القاء اندیشه جدایی و مغایرت بین علم و دین و این که خردورزی و عقل و علم با عمل به احکام الهی انطباق نمی یابد و در مدیریت جامعه یا باید تابع مدیریت عالمانه بود یا مدیریت دین.

2 ـ دفاع علمی و تئوریک از سکولاریسم و معرفی نمودن آن به عنوان حاصل علم و تمدن بشری و محوریت دادن به انسان، و زبان دین را زبان تکلیف و زبان بشر مدرن را زبان حق دانسته و میان آن دو تقابل قائل شده اند.

3 ـ تعریف انحرافی از دین و معنویت و انحصار آن به عدم ورود به عرصه سیاست و حکومت و تبلیغ اینکه مصلحت و حیاتِ عزّتمند و ابعاد قدسی دین اقتضاء می کند که در حوزه سیاست و اقتصاد وارد نگردد.

4 ـ طرح جانب دارانه پلورالیسم و صراطهای مستقیم و نتیجه گیری این مطلب که دین یک تجربه شخصی و متکثر است و نمی تواند مبنای زندگی اجتماعی نظم واحد و ترسیم کننده نظام سیاسی مقتدر باشد.

5 ـ حاکمیت دین غیر دموکراتیک است و میان نظام ولایت فقیه و دموکراسی تضاد وجود دارد.

6 ـ ترویج لیبرالیسم، اباحی گری وآزادی های اخلاقی که بادین اسلام مغایرت دارد.

7 ـ طرح اندیشه های ناسیونالیستی مانند شعار «ایران برای ایرانیان» برای اصالت دادن به ملیت در مقابل ماهیت دینی انقلاب.

8 ـ خشونت آمیز خواندن حکومت دینی و مقایسه غلط نظام اسلامی با حاکمیت مسیحیت در قرون وسطی

9 ـ مخالفت همراه با ایجاد شبهه در احکام و قوانین حقوقی و جزایی اسلام مانند قصاص، دیه زن، ارث فرزند دختر، حکم ارتداد و... بدون توجه به مبانی و مصالح و حکمت تشریع قوانین اسلام.

10 ـ طرح متغیر بودن سیاست و تابعیت آن از اقتضائات زمانی و مکانی و دیگر شرایط زندگی، در برابر انعطاف ناپذیری دین.

11 ـ القاء ضرورت شکل گیری اصلاحات در دین و ارائه تفسیر جدید از تعالیم اسلامی جهت کاربردی ساختن و انطباق با دستاوردهای علوم انسانی جدید و مبتنی بر اومانیسم.

12 ـ طرفداران و اندیشمندان سکولار می گویند خود قرآن برای دین و انبیاء رسالتی جز دعوت و ابلاغ حکم خدا قائل نشده است و دخالت در سیاست و تشکیل حکومت و رفاه و آبادانی دنیایی را در شأن انسان های آسمانی و رهبران دینی نمی داند.

هر چند کارگردانان و القاء کنندگان این شبهات به سستی و مغالطه آمیز بودن آنها کاملاً آگاهند، اما با ظاهری فریبنده و ادبیات نو و واژه های جذاب سعی در فریب جوانان و نسل جدید انقلاب دارند.

بنابراین بر همه سنگر نشینان انقلاب و مدافعان مبانی فکری اسلام و انقلاب اسلامی لازم است که بدون عصبانیت و با منطق و استدلال قوی ضمن تبیین مبانی فکری و اعتقادی اسلام، به افشاگری علمی بپردازند و سست بودن مبانی و پایه های شبهات دینی را آشکار کنند تا دشمن در این میدان مبارزه هم خلع سلاح گردد.

رکن دوم: رهبری انقلاب و نظام اسلامی

اسلام منهای رهبری جامع الشرایط و منطبق با معیارهای اسلامی، نه تنها هدایت گر جامعه محسوب نمی شود و با منافع و سلطه مستکبران تضاد و تقابلی ندارد بلکه چه بسا با تحریف محتوایی در دین و حکومت و نظام اسلامی و به انحراف کشاندن احساسات و عواطف دینی مردم، توجیه کننده ظلم و تعدی طاغوتها و نظام طبقاتی تحمیل شده به وسیله قدرتهای استعمارگر باشد، و این همان اسلام آمریکایی، سلطنتی و شاهنشاهی است که امام خمینی و مقام معظم رهبری بارها به آن اشاره داشته اند.

یکی از ارکان اساسی انقلاب اسلامی، رهبری و ولایت فقیه جامع الشرایط می باشد این اصل ساختار اصلی نظام و تداوم بخش نبوت پیامبر(ص) و امامت ائمه معصومین(ع) و ضامن حاکمیت احکام الهی است. رهبری عامل بیداری و جوشش توده ها و محور وحدت و انسجام مردم به شمار می آید. ترسیم سیاستهای کلی نظام و اتخاذِ تدابیر و موضع گیری های قاطعانه، سازش ناپذیری دربرابر توطئه ها و دشمن شناسی از برجسته ترین ویژگیهای رهبری انقلاب اسلامی است که در دوران سخت مبارزه بیشترین نقش را در شناساندن دشمن و تعیین مسیر و شیوه مبارزه با آنان داشته است. پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز رهبری حضرت امام قدس سره مهم ترین تأثیر را در استمرار و استقامت اصول و ارزشهای انقلابی و لغزش زدایی و ثبات و امنیت و پیدایش نهادهای انقلاب و اقتدار حکومت و وحدت امت اسلامی و خنثی سازی نقشه های فراوان دشمنان داشته است.
1. آسیب رسانی به رهبری انقلاب اسلامی

تلاشهایی که دشمنان برای رویارویی با این رکن مهم و تضعیف آن انجام داده اند به دو بخش تقسیم می شوند:

یکی اقدامات عملی و اجرایی و دیگر برنامه های تبلیغی و شبهه افکنی.
1 ـ 1 ـ اقدامات عملی:

نیرنگ شناسی و زیرکی رهبری انقلاب اسلامی، مهم ترین عنصر شخصیتی رهبری انقلاب اسلامی در ناکامی نقشه های دشمنان انقلاب و اسلام بود و دشمنان زخم برداشته همواره مترصد بودند تا به گونه ای نقش مؤثر و مقتدرانه ولی فقیه را در ساختار سیاسی نظام خنثی کرده یا کم اثر سازند یا به شیوه ای مرموز تحت کنترل خود درآورند و ملت مسلمان را از هدایتهای پیامبرگونه رهبر محروم سازند. دشمنان در این راستا از هر اقدام ممکن علمی و عملی استفاده نموده و می نمایند. که در این قسمت به برخی از تلاشها و اقدامات عملی دشمنان اشاره می شود.
یک ـ مخالفت با تصویب اصل ولایت فقیه

رهبری امام خمینی در پیروزی انقلاب و تثبیت نظام باعث شد که دشمنان آثار و نتیجه عملی تئوری های ولایت فقیه را مشاهده کنند از این رو طرح اصل ولایت فقیه و اختیارات و شئون آن در مجلس خبرگانِ قانون اساسی، حساسیت دشمن و عوامل آن را برانگیخت و برخی چهره های مرموز و ملی گرا و لیبرال در مجلس خبرگان قانون اساسی خواستار محدودیت اختیارات ولی فقیه شدند.
دو ـ طراحی تعدد رهبری

دشمنان بیرونی و عوامل درونی آنها برای تضعیف جایگاه رهبری، به شخصیت سازی و بزرگ نمایی برخی از روحانیون متنفذ، و ایجاد جریانی موازی برای رهبری انقلاب روی آوردند تا بلکه بتوانند هم در تصمیم گیری های مهم سیاسی و راهبردی امام، خللی ایجادکنند و هم وحدت و یکپارچگی مردم را خدشه دار سازند. یکی از این اقدامات تلاشهای مرموز و برنامه ریزی شده سازمان منافقین بود. که خود را حامیان و طرفداران آیت الله طالقانی قلمداد می کردند و با به کارگیری واژه «پدر طالقانی» قصد داشتند از او چهره ای معادل امام بسازند و با صحنه سازی های گوناگون او را به عنوان یک رهبر سیاسی مذهبی در کنار امام مطرح سازند و یا رویاروی امام قرار دهند. اما با هوشیاری و رهنمودهای حکیمانه امام این توطئه به شکست انجامید و این شخصیّت مبارز در روزهای پایانی عمر شریفش در خطبه های نماز جمعه چهره نفاق را افشاء نمود.

اقدام دیگر دشمنان در این راستا که قبل از پیروزی انقلاب توسط رسانه های جمعی رژیم ستم شاهی و بنگاه های خبری غرب تعقیب می شد مطرح ساختن سید کاظم شریعتمداری به عنوان مرجع برجسته شیعی و رهبر دینی مردم بود و با مصاحبه هایی که با ایشان انجام می دادند سعی می کردند با طرح سؤالات خاص و جهت دار نظرات ایشان را به عنوان یک رهبر دینی مخالف نظرات دیدگاههای امام جلوه دهند.

پس از پیروزی انقلاب اسلامی متأسفانه با حمایت های مالی، سیاسی و تبلیغی شریعتمداری، حزب خلق مسلمان تشکیل شد که با تحریک احساسات قومی و منطقه ای آذربایجان ایران و ساماندهی مقلّدین ایشان نقشه های بسیار خطرناکی برای تضعیف امام و وحدت رهبری در نظر داشتند که اگر توفیق حاصل می کردند در همان سال اول پیروزی انقلاب، ایران را به جنگ خانمان سوز داخلی دچار می ساختند.
سه ـ طرح کودتا و قتل رهبری

سازش ناپذیری امام و غیر قابل نفوذ بودن طرح های دشمنان در فرایند تصمیم گیری های ایشان باعث شده بود تادشمنان انقلاب برای نفوذ و استحاله انقلاب اسلامی، طرح حذف فیزیکی امام را در برنامه های خود قرار دهند و بزرگترین و محکم ترین مانع نفوذ دشمن را از میان بردارند. مناسب است به گوشه ای از تلاشها و توطئه های دشمنان در این راستا اشاره شود.

الف ـ طرح کودتای معروف به «کودتای نوژه» که بمباران جماران یکی از اهداف اصلی آنها بود.

ب ـ توطئه مشترک کودتای صادق قطب زاده و سید کاظم شریعتمداری برای قتل امام که از طریق استکبار جهانی سازماندهی و پشتیبانی می شد.

ج ـ توطئه قتل امام توسط کشمیری عامل نفوذی استکبار درشورای عالی امنیت کشور.

اما وقتی که دشمنان خود را در اجرای این توطئه ها ناکام دیدند طرح ترور یاران امام و بازوان قدرتمند رهبری انقلاب را به اجرا گذاشتند تا بتوانند از قدرت و نفوذ رهبری در جامعه بکاهند.

چهار ـ طرح انحراف در رهبری پس از امام

شکست طرحهای یاد شده دشمنان را به طرح ریزی توطئه ای خطرناک واداشت؛ همانند توطئه منافقین صدر اسلام که پس از رحلت پیامبر(ص)، رهبری و امامت جامعه را از مسیر خود منحرف کردند. استکبار جهانی و ایادی داخلی آنها نیز همین نقشه را دنبال می کردند. تقویت جریان سید مهدی هاشمی و عملکردهای مرموز و خائنانه برخی از اطرافیان آقای حسینعلی منتظری بر اجرای این سیاست دلالت می کند.
پنج ـ نفوذ در حاکمیت

یکی از برنامه های دشمن، تهیه مقدمات برای نفوذ در هیأت حاکمه و کارگزاران و خدمتگزاران نظام اسلامـی است که با مطرح ساختن و شخصیت سازی از عناصر لیبرال و وابسته یا مرعوب در برابر قدرتها و منفعل در برابر فرهنگ غرب و کسانی که پایبند به ارزشهای دینی نیستند، زمینه را فراهم کنند تا آنها بتوانند به این شیوه در ارکان حاکمیت نظام اسلامی نفوذ نمایند. مهم ترین هدف از این طرح بی اثر ساختن راهبردهای رهبری انقلاب است تا دشمن بتواند استحاله نظام و براندازی خاموش را جامه عمل بپوشاند. ریاست جمهوری بنی صدر و تلاشهای دفتر همکاری مردم با رئیس جمهور یکی از این برنامه ها بود و آنچه که دشمن پس از حماسه خرداد 76 تعقیب کرده و متأسفانه به علت کارکردهای غلط برخی از مسؤولان تا حدودی موفق شده است بخشی از همین تاکتیک نفوذ می باشد.
شش ـ طلب کار شدن عناصر منفعل

عناصر منفعل کسانی هستند که برای حفظ منافع خود در شرایط سخت مبارزه و انقلاب و دفاع از ارزشها، خود را از معرکه نبرد بادشمنان برکنار نگاه می دارند و از ایثار جان و مال دریغ می ورزند. و به تعبیر زیبای حضرت امام «مدّعیان بی هنر» هستند. برخی از آنها به صورت ستون پنجم برای دشمن کار می کنند. اما در دوران ثبات و امنیت و اقتدار و حاکمیت مردم سالاری دینی برای خود امتیاز قائل هستند و خواستار دستیابی به پست ها و مسؤولیت های کلیدی می باشند و برای رسیدن به هدف خود از هر ابزاری بهره می جویند.

جریان روشنفکری در ایران غالباً چنین وضعیتی داشته است. رفتار و موضع گیری این قشر در نهضت مشروطیت گویای چنین مطلبی است و نمونه روشن تر آن موضع گیری های روشنفکران بی تفاوت نسبت به حوادث انقلاب و حماسه دفاع مقدس است. این گونه افراد به راحتی در دام های عنکبوتی فریبهای دشمنان انقلاب گرفتار می آیند و تحت حمایت های تبلیغاتی و سیاسی دشمنان، سیاست های کلی نظام را تخطئه می کنند و قصد آنان تضعیف تدابیر رهبری است.

امام خمینی رفتار طلبکارانه آنان را پیش بینی کرده است و می فرماید:

آغوش کشور و انقلاب همیشه برای پذیرفتن همه کسانی که قصد خدمت و آهنگ مراجعت داشته و دارند گشوده است ولی نه به قیمت طلب کاری آنان از همه اصول، که چرا مرگ برآمریکا گفتید! چرا جنگ کردید! چرا نسبت به منافقین و ضد انقلابیون حکم خدا را جاری می کنید؟ چرا شعار نه شرقی و نه غربی داده اید؟ چرا لانه جاسوسی را اشغال کرده ایم و صدها چرای دیگر.
هفت ـ تقدس زدایی از رهبری

از ویژگیهای برجسته و مهم نظام اسلامی این است که مردم مسلمان، ولی فقیه را به عنوان جانشین امام معصوم (ع) در جامعه می دانند از این رو رابطه مردم با رهبر یک رابطه خشک سازمانی و تشکیلاتی نیست بلکه یک رابطه معنوی و الهی، مرید و مرادی و امام و امت است.

بدیهی است چنین پیوند مستحکم و ناگسستنی معنوی میان امت و رهبر، بزرگ ترین مانع اجرای توطئه های دشمن است و بسیاری از توطئه ها در پرتو این رابطه خنثی گردیده است. بدین لحاظ دشمنان تلاش می کنند که برای گسست این پیوند دینی و الهی جایگاه معنوی ولایت فقیه را خدشه دار سازند و با طرح مسائلی از قبیل این که ولایت فقیه نه جزو اصول دین است و نه جزء فروع دین و یا هیچ نیازی به تبعیت از ولی فقیه در دین نیست، رهبر را همطراز سایر سطوح مدیریتی جامعه مطرح نمایند و یا بانامه نگاری های وقیحانه و بی شرمانه تمام مشکلات جامعه را به ولی فقیه و رهبر جامعه نسبت دهند.
هشت ـ تقویت و حمایت متحجران

دنیای مدرنیسم غرب به ظاهر با متحجران و گروههای ارتجاعی و انحرافی که تفسیری قهقرایی و مرتجعانه از دین و جامعه ارائه می کنند مخالفت می نمایند، اما به دلیل این که این فرقه ها در مخالفت با انقلاب و اسلام ناب و دینِ ولایت مدار، با دشمنان، مشترک هستند، از سوی دشمنان حمایت و تقویت سیاسی و تبلیغی می شوند. دشمنان در مرحله نخست، این گروه سطحی نگر و قشری گرا را به عنوان مظهر اسلامیت معرفی می نمایند و با انحصار دین در دعاوی باطلِ آنان، زمینه را برای مقابله با معارف و مفاهیم دینی و جداکردن مردم از آن فراهم می کنند.

و در مرحله دوم آنان را تحریک کرده و دربرابر رهبری نظام قرار می دهند و وحدت شکل یافته در پرتو سیاستها و هدایت های رهبری را متزلزل می نمایند.

حمایت دشمنان و استکبار از جریانهایی مانند طالبان، تصوف درون گرا و متحجر و انجمن حجتیه و برخی از لیبرالها و ملی مذهبی ها، و بعضی از روحانیون منفعل که از مواضع قبلی خود عدول کرده اند، نمونه هایی از این اقدامات دشمنان است.
نُه ـ مخالفت با نهادهای وابسته به رهبری

مطرح ساختن بحث حاکمیت دوگانه و تقسیم بندی نهادهای حکومتی به انتصابی و انتخابی و القاء تضاد و تعارض میان این دو، یکی دیگر از شیوه های تضعیف رهبری و وحدت ملی است. تلاش دشمن آن است که با این القائات شوم، نهادهای منتصب به رهبری را در اذهان مردم تضعیف نماید و وجود چنین سازمانهایی را مخالف مردم سالاری دینی جلوه دهد. موضع گیری های شیطنت آمیز و جانبدارانه و رفتارهای مشکوک و مرموز و موذیانه دستگاههای اطلاع رسانی و کیفیت خبررسانی دشمنان از بخش (به اصطلاح آنان) انتخابی، یکی دیگر از سیاستها و توطئه های عمیق دشمنان در آسیب رسانی به ساختار نظام ولایت مدار مردم سالار دینی است.

اما با یاری خداوند، تمام این توطئه ها و نقشه ها در پرتو رهبری های پیامبرگونه و تدابیر حکیمانه امام خمینی و موضع گیری های خردمندانه مقام معظم رهبری و حضور مقتدرانه مردم در صحنه های گوناگون، شکست خورد و دشمن را ناکام کرد و باعث تعمیق پیوند امام و امت و رهبر و ملت و استحکام پایه های نظام ولایی گردید و عامل روشن شدن اهمیت، حساسیت جایگاه تعیین کننده و راه گشای ولایت فقیه در تداوم انقلاب شد.
2 ـ 1. القاء شبهه و تردید نسبت به نظام ولایی:

از همان ماههای آغازین پیروزی انقلاب اسلامی و همزمان با اقدامات عملی برای شکست نظام ولایی [که قبلاً یادآوری شد،] تهاجم فکری وفرهنگی در ترویج القائات و شبهات و مشوّش کردن اذهان عمومی علیه نظام سیاسی اسلام و ولایت فقیه و حکومت دینی در دستور کار دشمنان قرار گرفته بود. به خصوص هنگام تدوین قانون اساسی و تصویب اصل ولایت فقیه اقدامات شبهه افکنی و چاپ مطالب و مقالات ضد نظام ولایی در روزنامه ها گسترش یافت.

پس از رحلت امام خمینی(ره) و ناکامی دشمنان در نقشه های عملی نسبت به حذف یا کنترل و کم رنگ نمودن نقش رهبری و ولی فقیه، تهاجم دشمن و عوامل داخلی آن به مبانی فکری و عقیدتی حاکمیت دین و نظام ولایی شدت گرفت و با یک برنامه منسجم و از قبل طراحی شده با امکانات و قدرت بیشتری وارد صحنه گشته، استحاله انقلاب را تعقیب نمودند.

از آنجا که تبیین و تحلیل تمام فعالیت های شبهه افکنانه دشمن بحث جامع و مستند و مستقلی را می طلبد که از حوصله این نوشتار بیرون است، در این بخش برخی از عناوین را انتخاب نموده به طور اجمال به آن ها اشاره می شود.
یک ـ انکار ساختار حکومت دینی

یک نمونه از شبهه ها و تحریف هایی که در حوزه اندیشه برای محدود ساختن دین مطرح می شود این است که کار دین سامان دهی روش ها و رفتارها نیست و نباید از دین انتظار داشت که شیوه ها و راه کارهای عملی را در همه حوزه ها و از جمله حوزه های سیاست، اقتصاد و مدیریت ارائه کند، بلکه روشها به خود انسان ها و عقل بشری واگذار شده و کار دین هدایت فکری و سامان دهی اندیشه هاست. البته حوزه اندیشه و عمل متلازم با یکدیگر نیستند و لازم نیست که به یک مبدأ برگردند، بنابراین در شکل و ساختار حکومت باید به عقلا و روش های متداول و مرسوم بین آن ها مراجعه کرد و نه این که ماهیت دینی به آن داد.

هرچند، در مقام نقد و پاسخ به این شبهات نمی باشیم اما به چند نکته اشاره می نمائیم.

الف ـ در فلسفه اسلامی و نیز اندیشه بسیاری از فلاسفه غرب، تفکیک حوزه عقل نظری و اعتقادات و جهان بینی از عقل عملی و رفتارها، و انکار ارتباط آنها با هم به هیچ وجه پذیرفته نیست و حاکمیت اندیشه بر عمل انسان ها یک امر انکارناپذیر است و هرگز نمی توان با جهان بینی الهی تابع ایدئولوژی مادی بود. عکس این اصل هم صادق است.

ب ـ فلسفه وجودی دین به خصوص مکتب حیاتبخش اسلام،هدایت جامع وکامل انسان و به فعلیت رساندن استعدادها و توانمندی های اوست. این امر مستلزم این است که دین تمام عرصه های زندگی انسان به ویژه سیاست، مدیریت و رهبری را که در حکم مرکز هدایت و جهت دهنده حرکت کلی اجتماعی است پوشش دهد و اندیشه و عمل را راهنمایی کند. در صورتی که پذیرش بخشی از دین و انکار بخش دیگر در حکم طرد کل دین است.

ج ـ مدیریت و رهبری جامعه دینی و حکومت اسلامی را نباید با مشاغل جزیی همانند آشپزی و مرغداری و امثال آن مقایسه کرد که این یک مغلطه بسیار عجیب است.
دو ـ غیر دمکراتیک خواندن نظام ولایت فقیه

یکی از اساسی ترین شبهات و محورهایی که دشمنان برای آسیب رساندن به ولایت فقیه و نظام اسلامی آن را تعقیب می کنند، القاء تضاد میان ولایت فقیه و دمکراسی است.آن هم دمکراسی به قرائت غربی که به عنوان اوج اندیشه سیاسی امروز و بهترین الگوی حکومتی مطرح می شود.

زمینه اصلی پیدایش این آسیب، تغافل از نظام مردم سالاری دینی و نادیده انگاشتن این واقعیت است که در فرهنگ اسلامی، اراده هیچ کس برتر از اراده دیگران قرار نگرفته، هیچ فردی حکمفرمایی و سلطه شخصی ندارد و تنها قانون الهی است که بر جامعه حکومت می کند. امام خمینی در نقد این شبهه می فرماید:

حکومت اسلام، حکومت قانون است. در این طرز حکومت، حاکمیت منحصر به خداست و قانون، فرمان و حکم خداست. قانون اسلام، یا فرمان خدا برهمه افراد و بر دولت اسلامی حکومت تام دارد و همه افراد، از رسول اکرم(ص) گرفته تا خلفای آن حضرت و سایر افراد، تا ابد تابع قانون هستند.
سه ـ القاء تضاد بین نظام ولایی و آزادی انسان

چنین القا می کنند که عصر جدید، عصرِ رهایی و آزادی انسان و حاکمیت اراده اوست نه عصر حاکمیت خدا و دین و قوانین دست و پاگیر آن! و انسان محوری و خدامحوری قابل جمع نیستند.

در فرهنگ اسلامی پذیرش نظام ولایی حیات طیبه انسانی را به دنبال دارد و هیچ گاه خدا محوری با کرامت و ارزش های والای انسان و اختیارات او در تضاد نیست. بلکه انسان خود انتخاب کننده نظام اعتقادی حقوقی و سیاسی اسلام است و این همان انقیاد و پذیرش دین است و رسولان و پیام آوران الهی ابلاغ کننده دستورات الهی و راهنمای راه سعادت او هستند. از سوی دیگر مبنای دین و فلسفه حاکمیت و اجرای قوانین الهی تأمین سعادت و کمال انسانی است که به تعبیر قرآن جز از طریق اجابت دعوت انبیاء الهی نمی توان به حیات طیبه و حقیقت انسانیت دست یافت. این تبعیت و استجابت آزادانه از دستورات دینی همان پذیرش خدا محوری و نظام ولایی است:

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اسْتَجِیبُوا لِلّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاکُمْ ثَِا بُْیِیکُمْ

ای کسانی که ایمان آورده اید، چون خدا و پیامبر، شما را به چیزی فرا خواندند که به شما حیات می بخشد، آنان را اجابت کنید.
چهار ـ شبهه محجوریت

قائلین به این شبهه می گویند ولایتِ فقیه بر جامعه اسلامی، همانند ولایتِ قیّم و سرپرست برجاهلان، دیوانگان وخردسالان است واین نوعی تحقیرمردم وانسانهای آگاه و فرهیخته به شمارمی آید. به خصوص اگر نظریه انتصابی را پذیرفته باشیم و ولایت فقیه را منصوب از جانب خداوند و ائمه معصومین بدانیم که لازمه این نظریه تعیین ولیّ و قیّم برای مردم وتبعیت محض مردم ازولی فقیه می باشد واین دون شأن انسانهای عاقل وفرهیخته است.

منشأ پیدایش این شبهه تشبیه و مقایسه ولایت بر جامعه، با ولایت پدر یا جد پدری بر طفل صغیر یا ولی بر مجنون و محجور است و این یک نوع مغالطه است. در صورتی که میان این دو نوع ولایت تفاوتهای بسیاری است. ولایت فقیه، به معنای تسلط، تصرف و ولایت بر اموال و امور شخصی افراد نیست تا این شبهه پدید آید که مگر مردم همانند محجورین یا اطفال صغیر هستند تا نیاز به قیّم داشته باشند؟ بلکه ولایت فقیه ولایت بر شئون کلی و عمومی جامعه و اداره و سرپرستی نظام اجتماعی و سیاسی مسلمانان است که ازشئون ربوبی و تکلیف و وظیفه ای است که خدا بر فقهاء عادل درعصرغیبت واجب کرده است. لذا هرگز از مردم سلب اختیار نکرده و ولی فقیه به جای مردم تصمیم گیری نمی کند.

اصولاً در نظام سیاسی اسلام هیچ کس اصالتا حاکمیت ندارد و بلکه آن چه حکومت می کندقوانین الهی است وولی فقیه مبیّن ومجری آن است واین درحقیقت،ولایت قانون توسط فقیه بر فرزانگان وفرهیختگان جامعه است نه همانند قیمومیّت بر دیوانگان واطفال صغیر.

امام خمینی درباره این که در نظام اسلامی، قانون الهی بر جامعه حکمفرماست نه اراده شخصی امام و رهبر، بارها اشاره فرموده است از جمله می فرماید:

اسلام دین قانون است، پیغمبر هم خلاف قانون نمی توانست بکند، نمی کرد هم، البته نمی توانست هم بکند. خدا به پیغمبر می گوید که اگر یک حرفِ خلاف بزنی، رگ وَتینت را قطع می کنم! حکم، قانون است. غیر از قانون الهی کسی حکومت ندارد. برای هیچ کس حکومت نیست، نه فقیه و نه غیر فقیه، همه تحت قانون عمل می کنند مجری قانون هستند همه، هم فقیه و هم غیر فقیه همه مجری قانون اند. فقیه ناظر بر این است که اینها (مسؤولان نظام) اجرای قانون بکنند، نه این که می خواهد خودش یک حکومتی بکند.

رکن سوم: مردم

در نظام سیاسی اسلام و انقلاب اسلامی ایران، مردم یکی از سه رکن اساسی نظام هستند؛ رکن مهمی که مکمل و متمم تحقق دو رکن دیگر یعنی اسلامیت و رهبری است. تجربه تاریخی ثابت کرده است که بدون حضور مردم در صحنه سیاست و پذیرش آگاهانه اسلام و حاکمیت دینی و نظام ولایی؛ ولایت خدا و حکومت دینی محقق نمی گردد و قانون الهی اسلام ضمانت اجرایی پیدا نمی کند. همچنان که شخصیت عظیم جهان بشریت، انسان کامل و تجسم اراده الهی و تبلور قانون اسلام یعنی حضرت علی(ع) پس از رحلت پیامبر اکرم(ص) بدون حمایت و پشتوانه مردمی، امکان تشکیل حکومت اسلامی را نیافت و تنها پس از حضور پرشور مردم و بیعت با او بود که موفق به تشکیل حکومت اسلامی شد و به اجراء احکام الهی رسماً اقدام نمود و مجدداً به علت سستی، دنیاگرایی و پیمان شکنی مردم، حکومت عدل علی(ع) به افول گرایید.
1. نقش مردم در حکومت دینی (مردم سالاری دینی)

مردم در شکل گیری وبرپایی حکومت دینی واستمرار آن نقش بسیار مؤثری دارند واین نقش، از دوجنبه قابل بررسی وتحلیل است: پذیرش رأی مردم ومشارکت همه جانبه آنان.
1 ـ 1. پذیرش رأی مردم:

قانون و حاکمیت تشریعی الهی هیچ گاه تحمیلی نیست و نمی توان جامعه یا کسی را مجبور به پذیرش احکام دین و رهبری الهی آن نمود. و شأن انبیاء الهی و کتب آسمانی در اصل دین، فقط ابلاغ پیام خدا و نشان دادن راه مستقیم انسانیت است. زعامت و ولایت و مدیریت عملی رهبران الهی مختص به جامعه مؤمنین و کسانی است که مشتاقانه هدایت و دعوت الهی را پذیرفته اند و در حقیقت بهترین برنامه زندگی را قانون الهی دانسته و به آن رأی داده اند. البته پذیرش دین و شریعت اسلام مستلزم پذیرش و قبول آثار و لوازم آن بوده و در واقع پذیرش یک مجموعه به هم پیوسته و یک برنامه کامل زندگی است. برجسته ترین قسمت این پذیرش و مهمترین بخش این مجموعه، انقیاد و پذیرش ولایت الهی و حکومت دینی است و نمی توان مدعی دین داری و مسلمانی بود، اما ولایت و حاکمیت خداوند و محوریت احکام الهی را منکر شد.
2 ـ 1. مشارکت عملی و همه جانبه مردم:

اقتدار و توانمندی نظام اسلامی مرهون حضور ایثارگرانه مردم در عرصه های گوناگون است. حیات طیبه و عزتمند و خودباوری و استقلال همه جانبه حکومت دینی در پرتو تلاش و حمایت مشتاقانه و با انگیزه عموم مردم تضمین می گردد.

قرآن برای تحقق عدالت اجتماعی که یکی از مهم ترین اهداف حکومت دینی است در کنار قانون و رهبری الهی، قیام و حرکت جهادی و تلاش و مقاومت مردم را مطرح می کند و بلکه بعثت پیامبران و فرستادن کتاب های آسمانی را مقدمه آن و در راستای تحقق قیام همگانی برای استقرار قسط و عدالت معرفی می کند که البته امکانات عملی چنین قیام و حرکتی در اختیار مردم قرار گرفته است و بدین وسیله حجّت بر آنها تمام شد و آنها آزمایش می شوند:

لَقَدْ اَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَیِّناتِ وَ اَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْکِتابَ وَالْمیزانَ لِیَقُومَ النّاسُ بِالْقِسْطِ وَ اَنْزَلْنَا الْحَدیدَ فیهِ بَأْسٌ شَدیدُُ وَ مَنافِعُ لِلنّاسِ وَ لِیَعْلَمَ اللّهُ مَنْ یَنْصُرُهُ وَ رُسُلَهُ بِالْغَیْبِ اِنَّ اللّه قَوِیٌّ عَزیزُُ

به راستی [ما] پیامبران خود را با دلایل آشکار روانه کردیم و با آنها کتاب و ترازو را فرود آوردیم تا مردم به انصاف برخیزند، و آهن را که در آن برای مردم خطری سخت و سودهایی است، پدید آوردیم، تا خدا معلوم بدارد چه کسی در نهان، او و پیامبرانش را یاری می کند. آری، خدا نیرومند شکست ناپذیر است.

امام خمینی به این حضور حماسی مردم افتخار می کرد و در مقابل توطئه ها و تجاوزات دشمنان نظام، با قدرت از انقلاب اسلامی دفاع می کرد و به مسئولین نظام هم نقش کاربردی و مفید حضور مردم را در پشتیبانی از سیاست های حکومت اسلامی گوشزد می نمود و می فرمود:

امروز مردم از وضع دولت مطلع اند و شما، مردم را برای پشتیبانی از خود لازم دارید، دولت بدون پشتیبانی مردم نمی تواند کار بکند و هریک از ادارات و وزارتخانه ها باید این مسأله را مدّ نظر داشته باشند که برای خدا مردم را راضی نگه دارند.

مقام معظم رهبری نیز درباره مشارکت و نقش مردم در پیدایش نظام سیاسی اسلام و تکیه گاه محکم و مطمئن شاکله نظام مردم سالاری دینی می فرماید:

تکیه نظام به آراء مردم یکی از میدانهایی است که مردم در آن نقش دارند... باید با اتکا به رأی مردم کسی سر کار بیاید. باید با اتکاء به اراده مردم نظام حرکت کند.
2. آسیب رسانی به رکن مردمی انقلاب و نظام اسلامی

نقش مثبت و کارآمد حضور فعال و گسترده مردم در پیدایش، شکل گیری و پیروزی و تثبیت انقلاب و تداوم نظام مردم سالاری دینی در کنار دو رکن دیگر نظام اسلامی یعنی «اسلام» و «رهبری»، بسیاری از نقشه های دشمنان را خنثی کرد همین عامل موجب شد تا دشمنان انقلاب اسلامی یکی از اساسی ترین برنامه ها و سرمایه گذاری های خود را برای شکستن این رکن مهم انقلاب و نظام اسلامی متمرکز کنند.

دشمنان برای محقق ساختن این استراتژی از تاکتیک ها و روشهای مختلفی استفاده می کنند که به برخی از آنها اشاره می کنیم:
1 ـ 2. اختلاف افکنی:

یکی از شیوه های کهن و تاریخی دشمنان اسلام در نابودی، انحراف وکند کردن مبارزات و نهضت های آزادیبخش، بهره گیری از سلاح تفرقه است که امروز نیز با مطالعات کارشناسی و روان شناسی دقیق و با روش ها و ابزارهای گوناگون از این سلاح برای شکست انقلاب ها بهره می جویند. حضرت علی علیه السلام ضمن این که قدرت و یاری خداوند را، در همراهی با جماعت و یکپارچگی معرفی می کند، با قاطعیت درباره عناصر تفرقه افکن می فرماید:

آگاه باشید هرکس مردم را به تفرقه و جدایی دعوت کند او را بکشید، هر چند زیر عمامه من باشد.

امام خمینی (ره) مهم ترین عامل پیروزی انقلاب اسلامی را وحدت و وفاق ملی کلیه اقشار و گروه ها می داند و معتقد است که عنایات خاص الهی در پرتو این وحدت شامل حال امت اسلامی می گردد. ایشان تفرقه و اختلاف را به عنوان یک سم مهلک برای انقلاب و نظام اسلامی دانسته و می فرماید:

حفظِ اسلام در ایران به وحدتِ شماهاست، وحدت روحانی و مردم، مردم و روحانی، ارتش و ژاندارمری و قوای مسلح با دولت، همه این ها با هم، همه وقتی دست به هم دادیم و همه شدیم یَدٌ واحِدَةٌ عَط مَنْ سِواهُمْ همان طوری که فرمودند این ها دست واحد هستند بر سِوایشان. اگر دست واحد شدیم برای «من سواه» هیچ کس نمی تواند به ما ضرری بزند. آن روز به ما ضرر می خورد که خلل در وحدت ما پیدا بشود، هیچ کس نمی تواند دراین کشور کودتاکند، باوضع فعلی هیچ کس نمی تواند. آن روزی که اختلاف پیدا شد بینتان، آن روز بدانید که آن شیاطینی که نشستند آن جا و نگاه می کنند، آن شیاطین یک کودتاچی درست می کنند، می تراشند، اختلافات این کار رادرست می کند.
2 ـ 2. هجوم فرهنگی به باورها و ارزش های دینی:

یکی از مؤلفه های اصلی و اساسی شکل گیری و پیروزی انقلاب اسلامی، رشد فرهنگ اصیل اسلامی در جامعه و توجه ملت به آموزه های دینی بود. ایمان به غیب، اطاعت پذیری عاشقانه از ولایت و رهبری، اخلاص، ایثار، توکل، شهادت طلبی، اخوت و بسیاری از ارزش های اسلامی در پرتو این انقلاب در تار و پود جان ملت ایران تنیده شد و تحولات روحی و معنوی شگفت انگیزی به وجود آورد به گونه ای که انقلاب اسلامی ایران به عنوان یک تحول و انقلاب روحی و فرهنگی ملت ایران نام گرفت.

بنابراین دشمنان انقلاب در کنار سیاست های محاصره اقتصادی و هجوم نظامی، تهاجم فرهنگی را یکی از مهم ترین برنامه ها و سیاست های خود قرار دادند. که در این قسمت در دو بخش مطالبی را به اختصار ذکر می کنیم.
یک ـ استحاله فرهنگی:

یکی ازسیاستهای دیرینه دشمنان اسلام، سست کردن اعتقادات مذهبی وفرهنگی مسلمانان وجایگزین کردن فرهنگ منحط وصادراتی غربی است. امام خمینی در این باره می فرماید:

اجانب، خصوصاً آمریکا در نیم قرن اخیر کوشش داشتند و دارند [که] فرهنگ و برنامه های فرهنگی و علمی و ادبی ما را از محتوای اسلامی، انسانی، ملی خود خالی و به جای آن فرهنگ استعماری و استبدادی بنشانند.

دشمنان این سیاستها را بیشتر از طریق نویسندگان مزدور و روشنفکران منفعل و احیاناً وابسته به اجرا می گذارند. آنان از طریق القای شبهه و هجوم به معتقدات مذهبی و تخریب و تضعیف باورهای دینی مروّج فرهنگ بی ریشه غرب می گردند تا جوانان را از فرهنگ و هویت دینی خویش بیگانه و بیزار نمایند و به اباحیگری روی آورند.

با پایان یافتن دفاع مقدس و نیز رحلت ملکوتی امام(ره) دشمن در خیال خود زمینه را برای هجوم فرهنگی فراهم دید و به تعبیر زیبای مقام معظم رهبری، درصدد بمباران عقبه فرهنگی ملت و انقلاب اسلامی برآمد:

دشمن با یک محاسبه فهمید که جمهوری اسلامی را با تهاجم نظامی نمی شود از بین برد. محاسبه قبلی آنان غلط از آب درآمده بود. همین طور دیدند با محاصره اقتصادی هم نمی شود کاری کرد... لذا فهمیدند که باید عقبه ما را بمباران کنند... عقبه ما در مبارزه ملت ایران با قلدری استکبارجهانی، عبارت از فرهنگ ما بود، منطقه ما بود منطقه عقبه ما عبارت از اخلاق اسلامی، توکّل به خدا، ایمان و علاقه به اسلام بود.
دو ـ ترویج فساد اخلاقی

جوان بودن اکثریت جمعیت ایران اسلامی، دشمنان را بر آن داشت تا برای متزلزل کردن پایه های معنویت و ایمان در جوانان، به ترویج فساد و فحشا روی آورد. برای این کار از ابزارهای مختلف مانند توزیع موادمخدر، احیای الگوهای غربی، لباس های مبتذل، رواج ارتباط نامشروع میان دختران و پسران، ایجاد کلوپ های فساد، ترویج و توزیع و تکثیر فیلم های مبتذل و مستهجن و مانند آن استفاده کرد.

مقام معظم رهبری، به عنوان طبیب دردشناس جامعه، این ویروس و بیماری خطرناک را به خوبی تشخیص داده و به امت اسلامی توجه می دهد که:

دشمن از راه اشاعه فرهنگ غلط، فساد و فحشا سعی می کند جوان های ما را از دست ما بگیرد، کاری که از لحاظ فرهنگی دشمن می کند، نه تنها یک تهاجم فرهنگی بلکه باید گفت یک شبیخون فرهنگی، یک غارت فرهنگی و یک قتل عام فرهنگی است!

و در هشداری دیگر به ملت و مسئولان می فرماید:

اگر شما ملت و عناصر فرهنگی خدای نخواسته بیدار نباشید، صدای فرو ریختن ارزشهای معنوی که ناشی از تهاجم پنهان و زیرکانه دشمن است هنگامی درمی آید که دیگر قابل علاج نیست.... این که کسی بتواند جوانی را در اوج نیروی جوانی فاسد کند کار مشکلی نیست، بخصوص اگر مفسدین تشکیلاتی هم داشته باشند و الان دشمن دارد این کار را می کند. جوان وقتی دچار شهوترانی می شود ایمان خود را از دست می دهد و در اوایل کار گریه هم می کند، اما به تدریج او را از راه بدور می کنند. دشمنان، بچه های مدرسه ای و بچه های دبیرستانی و حتی راهنمایی ما را همین طور فاسد می کنند.

تهاجم به ارزش های اخلاقی و معنوی و رواج فساد برای در هم شکستن قدرت مقاومت و استقلال یک امت، سابقه ای طولانی دارد. «همفر» جاسوس و مأمور استعمار پیر انگلیس درخاطرات خود راه های نابودی قدرت اسلام و مسلمانان جهان را در بیست وسه بند ذکر نموده است که برخی از بندهای آن عبارتند از: ترویج شرابخواری، قمار، فساد، شهوترانی، ترغیب به زیر پا نهادن دستورات اسلامی و سرکشی از اوامر و نواهی آن، نفوذ درخانواده ها و تیره نمودن روابط فرزندان و والدین...
3 ـ 2. انحراف در خواص و مدیران نظام اسلامی:

عملکرد خواص و نخبگان و مدیران و کارگزاران نظام اسلامی در جامعه تأثیرات فراوانی دارد. هر چه کارکرد این قشر فرهیخته و برگزیده مفید و مثبت و در راستای اهداف انقلاب اسلامی باشد، مردم بیشتر به نظام دلگرم می شوند. اما اگر عملکردها نامطلوب باشد مردم به مرور زمان از نظام اسلامی دلسرد می شوند و به حالت بی تفاوتی به رویدادهای سیاسی می نگرند و در عرصه های گوناگون سیاسی و فرهنگی و دفاعی از ارزش های انقلاب حضور نمی یابند.

اکنون به برخی از آسیب ها و آفت هایی که سیستم مدیریتی کشور و نخبگان را تهدید می کند و عامل گسست پیوند مردم با نظام می شود، اشاره می کنیم.

1 ـ موضع گیری منفعلانه دربرابر سیاست ها وتهدیدهای بیگانگان وجنگ روانی دشمن.

2 ـ عدول از اجرای سیاست های کلی نظام.

3 ـ عدم پذیرش مسئولیت های کلیدی توسط شایستگان و نخبگان.

4 ـ بحران معنویت و تنوع طلبی، تجمل گرایی و دنیاطلبی.

5 ـ تداخل در حوزه های مسئولیتی یکدیگر.

6 ـ گزینش ها و انتصابات رابطه ای به جای ضابطه و تقید به قانون (باندبازی به جای شایسته سالاری).

7 ـ برخورد و رفتار تحکم آمیز و آمرانه با مردم به جای روحیه تواضع وخدمتگزاری.

8 ـ استبداد مدیریتی (تصمیم گیری های غیر کارشناسانه و اعمال نظر و سلیقه شخصی و عدم مشورت با صاحبنظران).

9 ـ ساده لوحی و حسن ظن نسبت به نفوذی ها و غیرخودی ها.

10 ـ عدم قاطعیت در تصمیم گیری های لازم برای حلّ مشکلات جامعه و مردم.

11 ـ بی توجهی به مطالبات و نیازهای مردم در حوزه های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و...

12 ـ رفتارها و عملکردهای ناعادلانه وترویج تبعیض و اختلاف طبقاتی و فساد اقتصادی.

13 ـ رعایت نکردن اصول مدیریتی نظام اسلامی (عدم اجرای دستورات رهبری).

14 ـ موقعیت دادن و پذیرش چاپلوسان و مدیحه سرایان و مسدود نمودن باب انتقاد و نظارت دیگران.

15 ـ عدم خلاقیت، بی استعدادی و روزمرگی.

16 ـ تحجّر مدیریتی و انعطاف ناپذیری در تصمیم گیری ها (بی توجهی به مسائل مستحدثه مدیریتی جامعه و عدم نوآوری).

17 ـ ضعف روانی و شخصیتی (ناتوانی در ایجاد رابطه عاطفی و روانی با همکاران و رده های زیر مجموعه و مراجعین).

18 ـ مدیریت غیر علمی.

19 ـ گرایش به جناح های سیاسی و تصمیم گیری و تحلیل و سیاست گذاری براساس منافع گروهی.

20 ـ پاسخگو نبودن نسبت به تصمیم ها و اقدامات عملی.

با جمع بندی این موارد و سایر نکات دیگر به این نتیجه می رسیم که مدیران نظام، خواص و نخبگان و فرهیختگان جامعه از دو جهت ممکن است گرفتار لغزش و انحراف گردند: شبهه علمی و شهرت علمی.
4 ـ 2. جنگ روانی دشمنان (ایجاد رعب و ترس):

کارآمدترین سلاح دشمنان انقلاب وجمهوری اسلامی درمقابله بانظام اسلامی، بهره گیری از جنگ روانی برای مرعوب ساختن و شکستن اراده و عزم و خودباوری مردم است تا زمینه برای سلطه و غلبه آنان بر منافع و مصالح ملی نظام با کمترین مقاومت فراهم گردد.

استکبار جهانی همواره تلاش می کند تا با پنهان نمودن نقاط ضعف خود توانایی های خویش را به مراتب بیشتر از آنچه که واقعیت دارد نشان دهد تا مسلمانان آزادیخواه و آرمان گرا را مرعوب و منفعل نموده، به این شیوه ملت های مسلمان و نظام اسلامی را وادار به پذیرش رابطه با مذاکره و قیمومیت بیگانگان نماید.

امام خمینی می فرماید:

این ها به واسطه تبلیغاتشان ایجاد خوف کرده بودند که با همین خوف کارهای خودشان را انجام می دادند. بیشتر مردم به واسطه این خوف کنار می گرفتند و بی تفاوت می شدند و می ترسیدند آن ها هم با این که قدرتشان به آن بزرگی نبود که یک ملت را از بین ببرند، استفاده می کردند، لکن ملت ایران این مطلب را شکست.

اکنون نیز استکبار می خواهد به همان شیوه سلطه خود را اعاده کند. مقام معظم رهبری می فرماید:

امروز آمریکاییها از لحاظ دیپلماسی و سیاست خارجی، در موضع ضعف اند، در موضع قدرت نیستند. می خواهند در حال ضعفشان همان هیبت ابرقدرتی را علیه ما و در مقابل ملت ایران به کار ببرند.

اتکال به خداوند تبارک و تعالی، خودباوری و بازگشت به هویت دینی خویش، شجاعت، بهره گیری از ابزارها و توانمندی های داخلی در جهت عزت و اقتدارملی همراه با شناخت نقاط ضعف دشمن، بهترین راه مقابله با جنگ روانی دشمن است.
5 ـ 2. ایجاد یأس و بدبینی نسبت به آینده نظام اسلامی:

دشمنان نظام و سیاستمداران استکبار جهانی سعی می کنند با بزرگنمایی برخی نارسایی ها و ضعف مدیریت ها مردم ایران و دیگر جوامع اسلامی را نسبت به پویایی، تحرک و هدفمند بودن برنامه انقلاب و نظام اسلامی دلسرد و مأیوس نمایند.

امام خمینی در این باره می فرماید:

هیچ وقت اصلاً کلمه یأس را در ذهنتان وارد نکنید که این از جنود شیطان است، یأس از جنود شیطان است؛ یعنی، شیطان القا می کند در شما. این شیاطینی هم که همان تابع شیطان های بزرگتر هستند همین ها می خواهند با این کارها یأس ایجاد کنند. در صورتی که مسلمانی که برای اسلام می خواهد کار کند چرا مأیوس باشد.

مقام معظم رهبری می فرماید:

تک تک آحاد مردم باید امیدبه آینده وخوشبینی نسبت به آن را - علی رغم میل دشمن ـ در دلهایشان نگهدارند، چون دشمن می خواهد امید را در دل ها بمیراند. می داند که بزرگترین دشمن اوامیدواری شماست. شما اگرناامید شدید، دشمن نفس راحتی خواهد کشید و کار او آسان خواهد شد. لذا می خواهد ناامیدی را بر مردم چیره کند.
6 ـ 2. ایجاد توقعات کاذب:

دشمنان همواره تلاش می کنند تا با ترویج و تبلیغ توقّعات کاذب، منفی، بیش از حد نیاز و ضرورت و غیر قابل دسترسی و طرح شعارهایی برای مصرفی کردن و روحیه تجمل گرایی در بین اصناف اهداف خود را دنبال کند.

سخن امام خمینی در این زمینه چنین است:

... چه بسا افراد مغرض و مخالف با انقلاب که از هیچ راهی نتوانسته اند به اسلام و انقلاب لطمه وارد نمایند، امروز در قالب شعارها و بالا بردن سطح توقعات در مردم، بخواهندبه هدف های شوم خودنائل شوندو...مردم را نسبت به مسئولین بدبین کنند...
7 ـ 2. تضعیف نهادهای مردمی:

حضور پرشور و حماسی مردم در دوران های مختلف انقلاب یکی از برجسته ترین عوامل مؤثر در پیروزی انقلاب اسلامی بود، پس از پیروزی نیز این حضور با شکوه در قالب سازمان های مردمی تجلی پیدا کرد و پاسداری از اصول انقلاب و کیان نظام اسلامی را برعهده گرفت، جهاد سازندگی، کمیته انقلاب اسلامی، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و بسیج میلیونی مردم از جمله نهادهایی بودند که از درون ملت جوشیدند و ضامن تداوم حیات و پویایی انقلاب اسلامی شدند.

از میان این نهادهای مردمی بسیج یکی از عظیم ترین و مهمترین نهادهایی است که به تعبیر حضرت امام «شجره طیبه و درخت تناور و پرثمر» انقلاب و نظام اسلامی است.

مقام معظم رهبری هشیارانه به دفاع از بسیج برخاسته، می فرماید:

... انکار بسیج، انکار بزرگترین ضرورت و مصلحت برای کشور است. ما در میدان جنگ هم اگر بسیج را نداشتیم کُمِیتمان لنگ بود. در دوران بعد از پایان جنگ هم اگر بسیج نمی بود و اگر امروز هم نباشد کُمیتِ این انقلاب و این نظام و همه حرکت های سازنده این کشور لنگ است. انکاربسیج وبی احترامی به آن یانابخردانه است یا خائنانه است! تا وقتی که برای این کشور امنیت لازم است تا وقتی که این کشور و این ملت به امنیت احتیاج دارد، یعنی همیشه. چون همیشه احتیاج به امنیت هست به نیروی بسیج به انگیزه بسیجی، به سازماندهی بسیجی و به عشق و ایمان بسیجی احتیاج هست...

معظم له در بیانی دیگر می فرماید:

... بسیجیان این امتیاز را دارند که در میدان این خدمت آماده اند، بسیج به معنی حضور و آمادگی در همان نقطه یی است که اسلام و قرآن و امام زمان (ارواحنا فداه) و این انقلاب مقدس به آن نیازمند است، لذا پیوند میان بسیجیان عزیز و حضرت ولی عصر (ارواحنا فداه) مهدی موعود عزیز، یک پیوند ناگسستنی و همیشگی است.
8 ـ 2. اغتشاش و اختلال در امنیت ملی:

ناامنی و آشوب، امنیت و ثبات جامعه را تهدید می کند؛ هرج و مرج و درگیری های شدید سیاسی داخلی وحدت ملی را می گسلد و مردم را نسبت به ثبات و اقتدار نظام اسلامی دلسرد می کند و از توان برنامه ای و مدیریتی نظام می کاهد.
9 ـ 2. ضعف اطلاع رسانی و عدم پاسخگویی:

ضعف اطلاع رسانی و عدم پاسخگویی به مردم باعث می گردد که مسئولان به مرور زمان از چارچوب اصول کلی نظام اسلامی فاصله گرفته و دچار انحراف گردند و از سوی دیگر این بی اعتنایی به افکار عمومی عامل بی اعتمادی مردم به سیاست های نظامِ مردم سالاری دینی می گردد ودشمن ازاین فضای آشفته برای جهت دهی به سوی سیاست های مورد نظر خود بهره برداری می کند. مقام معظم رهبری در این باره می فرماید:

با توجه به اهمیتی که اطلاع رسانی و پاسخگویی مسئولان نظام نسبت به مردم دارند مقام معظم رهبری دام ظله العالی بدنبال سال خدمت رسانی (سال1382) سال 1383 را سال پاسخگویی مسئولان نظام و مدیران بخشهای مختلف به مردم معرفی و آن را همراه با آثار سازنده و مفیدی دانستند.
10 ـ 2. تعطیل شدن نظارت عمومی:

یکی از آسیب های انقلاب و نظام اسلامی عدم نظارت مردم بر عملکرد دستگاه های مسئول و رفتار و موضع گیری های مدیران نظام است. ترویج اندیشه شخصی و فردی بودن اصل مهم امر به معروف و نهی از منکر در دین اسلام و القای این که نظارت عمومی بر عملکرد مسئولان به معنی تداخل غیرمسئولانه مردم در قلمرو مسئولیت های مدیران نظام است، یکی از سیاست های مرموز و از تهاجمات فرهنگی دشمن برای جدایی ملت از نظام اسلامی است.

امام خمینی درباره نقش نظارتی مردم برای جلوگیری از انحراف در ارکان مدیریتی نظام می فرماید:

ملت اگر نظارت نکنند در امور دولت و مجلس و همه چیز، اگر کنار بروند و بسپارند دست این ها و بروند مشغول کارهایشان بشوند ممکن است یک وقت [نظام اسلامی[ به تباهی بکشد.
11 ـ 2. ترویج روحیه تقلیدی، انفعالی و خودباختگی:

از نقشه های دیرینه دشمن برای استیلا بر فرهنگ، اقتصاد و سیاست کشورهای اسلامی و جهانِ توسعه نیافته و یا شکست انقلابها، همانا تضعیف روحیه اعتماد به نفس و خود اتکایی و تلاش برای عدم توجه ملت های مستضعف به استعدادهای بالقوه است.

امام خمینی خطاب به اساتید دانشگاه ها برای پیشگیری از روحیه خودباختگی جوانان و تقلید از غرب می فرماید:

شماهایی که دردانشگاه هستید و دانشمند هستید و متفکر هستید، این جوان های ما را یک جوری بار بیاورید که خودشان بفهمند که خودشان یک چیزی اند... اگر از غرب هم صنعتی می آید یاد بگیرند، اما غربی نشوند، یاد گرفتن مسئله یک چیزی است و مغز را غربی کردن و از خودش غافل شدن، مسئله دیگر است.

مقام معظم رهبری خطاب به جوانان می فرماید:

جوان های عزیز من! فرزندان من! دنبال تقلید نباشید؛ بر روی شیوه و راهی که در آن ذهن و اراده و ایمان شما قوی می شود و اخلاق شما پاک و آراسته می گردد فکر کنید، آنگاه شما عنصری خواهید بود که مثل یک ستون، سقف مدنیت این کشور و تمدن حقیقی این ملت بر روی آن قرار می گیرد.
12 ـ 2. گسست فرهنگی نسل ها:

دشمنان یکی از سرمایه گذاری های اصلی را در برنامه های دراز مدتِ تهاجم فرهنگی خویش انقطاع فرهنگی نسل جدیداز ارزش هاوآرمان ها واهداف انقلاب اسلامی قرارداده اند وبا سازماندهی بنگاه های خبری و تبلیغی تلاش گسترده ای را برای بیگانه نمودن جوانان و نسل جدید از فرهنگ و هویت دینی و ارزش های انقلابی و دفاع مقدس آغاز کرده اند.

مقام معظم رهبری درباره فعالیت های دشمن برای تباهی نسل جوان می فرماید:

نسل جوان در حال تباه شدن تدریجی به وسیله دشمن است و ما نباید بگذاریم و باید حفظ کنیم نسل جوانی را که اگر جنگ بود باید دفاع کند و اگر حادثه ای در داخل بود باید حضور پیدا کند.

امام خمینی می فرماید:

ما باید همه چیز را به همان قوتی که امروز دارد، تحویل دسته بعد دهیم و آنها هم کوشش کنند که به همان قوت تحویل دسته بعد دهند.

آسیبهای تأخیری سیر تکاملی انقلاب اسلامی

آنچه که تاکنون بیان گردید ارکان اصلی انقلاب، اهمیت و جایگاه و نقش آنهاو آسیب هایی بود که اصول انقلاب اسلامی را تهدید می کند و به اعتقاد نگارنده مقابله با این گونه آسیب ها از اهمیت و ضرورت بیشتری برخوردار است.

اما در یک اولویت بندی مشاهده می کنیم که آسیبهایی نیز وجود دارد که تهدید جدی به شمار نمی رود اما حرکت تکاملی و پویایی انقلاب را دستخوش تغییرات می کند و از رسیدن به اهداف متعالی باز می دارد و بی تفاوتی نسبت به برخی از آنها چه بسا پیدایش آسیب های اصلی و جدّی ای شود که قبلاً ذکر گردید.

در این قسمت از بحث، فهرستی از آسیب های تأخیری در سیر تکاملی انقلاب اسلامی را یادآور می شویم و به علت اجتناب از حجیم شدن مطالب، از تحلیل و تبیین آن خودداری و انطباق آنها بر مصادیق خارجی و تفسیر عناوین را به خوانندگان بصیر و هوشیار واگذار می کنیم:

1 ـ ناهماهنگی نهادها و سازمان های دولتی.

2 ـ وابستگی اقتصادی که درطولانی مدت وابستگی درسایر زمینه هارا نیزبه دنبال دارد.

3 ـ تشریفات زائد اداری و بروکراسی (کاغذ بازی).

4 ـ عدم رعایت مقررات نظام و شکل گیری روحیه بی تفاوتی و پیدایش روحیه تساهل و تسامح.

5 ـ رواج ناهنجاری های اجتماعی و اخلاقی (بزه کاری ـ اعتیاد و...).

6 ـ کم کاری و عدم خدمت صادقانه به مردم.

7 ـ تشدید و گسترش اختلاف طبقاتی.

8 ـ بی توجهی به حقوق دیگران، خود محوری.

9 ـ شیوه های غلط تبلیغاتی از سوی احزاب سیاسی کشور.

10 ـ ورود نیروهای مسلح به جناح بندی ها و احزاب سیاسی.

11 ـ بی توجهی به توسعه سیاسی،اقتصادی وفرهنگی(عدم پیشرفت درسازندگی کشور).

12 ـ ایجاد جنگ روانی برای تخریب چهره های انقلابی.

13 ـ ترور شخصیت های فرهنگی، سیاسی و انقلابی اثرگذار.

14 ـ تقدس زدایی و شکستن حریم قوانین الهی (اباحی گری).

15 ـ دوگانگی شخصیت اجتماعی افراد (ترویج روحیه نفاق درونی و تزویر).

16 ـ عدم نظارت بر رسانه های عمومی و مطبوعات.

17 ـ به کارگیری معلمان، اساتید و مربیان غربزده و منفعل، در سیستم آموزشی.

18 ـ تضعیف روحیه تعاون و همدلی.

19 ـ التقاط معارف دینی و القائات غربی (تفکرات غیردینی را به رنگ دین آراستن).

20 ـ سستی و سهل انگاری دستگاه قضایی در احقاق حقوق مردم (عدم استقرار عدالت در نظام حقوقی و قضائی).

21 ـ تحلیل های غلط وانحرافی ازدستاوردهای انقلاب(بی توجهی به دستاوردهای عظیم).

22 ـ غفلت از آمادگی همه جانبه مردم در برابر توطئه های دشمنان.

23 ـ حمایت از برخی گروه ها و احزاب دارای افکار انحرافی که ظاهر مردمی دارند.

24 ـ احیاء اندیشه های فمنیستی (بی توجهی به نقش تربیتی بانوان در کانون خانواده و اجتماع).

25 ـ سوء استفاده و بهره برداری غلط از انگیزه ها و هیجانات جوانان.

26 ـ تحلیل های غلط و مغرضانه از حماسه دفاع مقدس.

27 ـ غفلت عمومی نسبت به پیدایش آسیب ها و آفت های.

28 ـ بی تقوایی و دوری از معنویت الهی.

29 ـ ناهماهنگی و نداشتن وحدت رویه در اجرای برنامه های توسعه کشور.

30 ـ ...

رسالت و وظیفه نیروهای انقلابی

اکنون این سؤال ها مطرح می شود که در چنین شرایطِ سخت و وضعیت حساسی که قرار داریم و پیشروی های دشمن به خصوص با محاصره نظامی که با اشغال دو کشور همسایه شرقی (افغانستان) و غربی (عراق) ایران اسلامی پدید آورده است و با توجه به حمایتهای همه جانبه دشمن از عوامل داخلی و نفوذی هایی که در سطوح مختلف جامعه رخنه کرده اند، مسئولیت و رسالت نیروهای انقلاب و سنگرنشینان اسلام ناب و حماسه آفرینان عرصه های دفاع مقدس چیست؟

پاسخ این سؤال را در چند بخش و مرحله بیان می نماییم.
1. هوشیاری و اعتقاد به تداوم مبارزه

گام نخست آن است که ازدشمن زخم خورده و کمین کرده غفلت نکنیم وحالت تهاجمی، جهادی و خصلت استکبارستیزی خود را از دست ندهیم و با بهره گیری از تجربیات گذشته و عبرت های تاریخی، همواره احساس خطر و تهدید نمود. تمام ابزارها و امکانات و استعدادها را در جهت مقابله با دشمن و شناسایی دام های گسترده آن به کار بندیم.

حضرت علی علیه السلام پس از انتقاد از اهل مصر که در برابر دشمن متجاوز گرفتار غفلت گردیده اند به آن ها سفارش می کند به سوی جهاد با دشمنان کوچ کنند آنگاه به عنوان یک اصل کلی می فرماید:

اِنَّ اَخَا الْحَربِ الاَرِق وَ مَنْ نامَ لَمْ یَنَمْ عَنْهُ.

همانا برادرِ جنگ، بیداری و هوشیاری است و هر آن کس که به خواب رود دشمن او نخواهد خوابید.

مقام معظم رهبری می فرماید:

اگر فرض کنیم که دشمن بر سر هر راهی وجود دارد، خردمندانه نیست که انسان دشمن را نبیند وجود او را عدم فرض کند، چطور علیه ما توطئه نیست؟! بعضی گفتند شما توهّم توطئه می کنید، توطئه ای وجود ندارد! من در پاسخ، نشانه های توطئه و نشانه های خصومت را از اول انقلاب تا امروز در یک فهرست طولانی عرض می کنم و نشان می دهم چطور علیه ما توطئه نیست! در اول پیروزی انقلاب آشکارا با انقلاب مخالفت شد و این سلسله تا امروز ادامه دارد و ما امروز به معنی حقیقی کلمه در دنیا دشمن داریم.

در بیانی دیگر می فرماید:

... وجود دشمن با به خواب رفتن من و شما که از بین نمی رود. اگر دشمن کمین گرفته و منتظر فرصت است که ضربه وارد بکند چه من و شما بدانیم چه ندانیم. اگر به فرض خود را به ندانستن هم بزنیم بالاخره دشمن، دشمن است با ندانستن ما یا خود را به ندانستن زدن دشمن از دشمنی خود دست برنمی دارد. افرادی مایلند اثبات کنند که نخیر ملت ایران هیچ دشمنی ندارد، کنار خانه خودتان بنشینید و به کار خودتان سرگرم باشید؛ خاطرتان هم جمع باشد که همه جا امن و امان است. نه این حرف ها واقعیت ندارد یک ملت زنده نمی تواند این طوری فکر بکند...

نتیجه آن که اولین شرط تداوم انقلاب و مصون ماندن از آسیب ها و تهدیدهای فراوان دشمن حفظ روحیه انقلابی و حالت تهاجمی و ترک نکردن جبهه و سنگر و میدان مبارزه و تقابل با دشمنان است. باید باور داشته باشیم که هرگز جهان خواران ما را رها نکرده و ما هم نمی توانیم آنها را رها کنیم و آتش بسی در کار نیست پس مراقب باشیم فریب ظاهر ساکت جبهه مقابل را نخورده و به خواب غفلت فرو نرویم.
2. اقدامات پیشگیرانه

بعد از اذعان به وجود دشمن و بعد از آن که توطئه را باور کردیم در گام بعدی باید با هشیاری و دقت مراقب زمینه ها و فرصت هایی باشیم که دشمنان با بهره گیری از آنها به آسیب رسانی و ضربه زدن به انقلاب اقدام می کنند و با قاطعیت و بصیرت عملیات پیشگیرانه و بازدارنده را اجراء نمائیم.

هشیاری و توانمندی همراه با آمادگی معنوی و مادی و مسدود نمودن راههای نفوذ دشمن، ارکان انقلاب را مستحکم تر، توطئه ها و ویروس ها را بی تأثیر و امید دشمنان را به یأس تبدیل می کند و بلکه آنان را گرفتار رعب و وحشت می سازد.

اقدامات پیشگیرانه و خنثیساز توطئه توطئه گران و آسیب هایی که دشمنان متوجه انقلاب اسلامی می سازند، بسیارند که به برخی از مهم ترین آنها اشاره می کنیم.
1 ـ 2. بصیرت

باید با شناخت صحیح و درک اولویت ها، شرایط و رویدادها را تحلیل و با بررسی دقیق و اندیشمندانه رفتارها و حرکات سیاسی فرهنگی دشمن را تحت نظر داشت تا هیچ گاه اسیر عملیات های فریب و بازی های سیاسی و دیپلماسی دشمن نشویم.

برای پاسداری از اصول و ارکان انقلاب اسلامی و پایداری بر این نگهبانی و تلاش برای استمرار این نهضت و ناکام گذاشتن توطئه های دشمنان، بصیرت و شناخت در امور ذیل شرط اساسی و اجتناب ناپذیر است.
اول ـ شناخت و معرفی مبانی، ماهیت و اهداف انقلاب:

یکی از راه های حفظ انقلاب بخصوص برای نسل سوم این است که به شناخت و تحلیل مبانی فکری و اعتقادی انقلاب اسلامی پرداخته شود. انقلاب اسلامی برمبنای آرمان های اسلام و با الهام از حیات دینی برای محو ظلم و استبداد ستمشاهی و قطع دست استعمار و احیای اسلام و اجرای احکام اسلام و تأمین عدالت و مساوات و توجه به کرامت و ارزش های والای انسانی پدید آمده است و تفاوت اصلی آن با سایر انقلاب ها در همین مبانی، ماهیت و اهداف آن نهفته است و رمز پایداری و استمرار آن در ربع قرن گذشته پای بندی به همین اصول و مبانی بوده است.

تبیین این مبانی و اهداف و دستاوردهایی که در ابعاد مختلف تاکنون به دست آمده برای نسل جدید، که فراز و نشیب های انقلاب را درک نکرده اند، از وظایف فرهیختگان و اندیشمندان و پیشتازان انقلاب اسلامی به ویژه متولیان امور فرهنگی کشور است.
دوم ـ شناخت دشمن و توطئه های او:

شناخت صحیح دشمن در همه جبهه ها و برنامه ها و روش ها و اهداف او یکی از اصول اساسی حفظ و استمرار انقلاب است چراکه «دشمن را نتوان حقیر و بیچاره شمرد.»

امام درباره شناخت دقیق دشمن برای دفع توطئه های او می فرماید:

باید شما دشمنتان را بشناسید، اگر نشناسید نمی توانید دفعش کنید.

مقام معظم رهبری نیز درباره بصیرت کامل و تحلیل دقیق در تحرکات دشمن می فرماید:

اگر ندانیم که استکبار چکار می خواهد بکند، دشمنان ما چه کسانی هستند و از کجا نفوذ می کنند و اگر متوجه نباشیم که در جامعه ما چه می گذرد و چه مشکلاتی وجود دارد و علاجش چیست و اگر اطلاع نداشته باشیم که در جبهه بندی های امروز جهان چه جایگاهی داریم نمی توانیم نقش واقعی خود را ایفا کنیم.

در بحث شناخت راه های نفوذ و توطئه های دشمن تذکر این مطلب ضروری است که دشمن در حوزه های مختلف و با انگیزه های گوناگون به رویارویی با نظام اسلامی برخاسته، لذا باید این حوزه ها و قلمروها دقیقاً شناسایی و متناسب با هر کدام موضع گیری شود. اگر هجوم به شیوه فرهنگی است باید راه کار متناسب با آن باشد و اگر اقتصادی و سیاسی است باید متناسب به هر کدام، راه کار مبارزه با آن را پیدا کرد. شناخت دشمن یک مرحله است و این که دشمن از چه راه هایی نفوذ می کند و چه طرح هایی را به اجرا می گذارد مطلب دیگری است.

سوم ـ موقعیت شناسی (توجه به شرایط زمان و مکان):

امام صادق می فرماید: «اَلْعارُِ بزَمانِهِ لا سَْجُمُ عَلَیهِ اللَّوابِسْ، بر عالم زمان خود، افکار آلوده و شبهات هجوم نخواهد آورد.»

رهبر معظم انقلاب اسلامی می فرماید:

یکی از علامتهای بیداری یک ملت این است که لحظه ها را بشناسد و بفهمد که حالا چه موقعی است و اهمیت این لحظه ها چه قدر است.

عقب ماندن از حرکت و پویایی زمان و نشناختن رویدادهای پیچیده و نوظهور سیاسی و فرهنگی و اجتماعی، از مهم ترین عوامل انحراف و لغزش در تصمیم گیری است و سبب می شود که رهبران و نخبگان و حتی مردم در تشخیص وظیفه اصلی و اولویت بندی مسائل جامعه دچار اشتباه گشته، از توطئه های اصلی و شیطانی دشمن غافل شوند. در چنین شرایطی، یکی از آسیب پذیرترین نقاط انقلاب و نظام اسلامی به وجود می آید.

راه کارهای تحصیل بصیرت: آیا بصیرت چگونه حاصل می شود؟ و به چه وسیله ای به دست می آید؟

پاسخ به این سؤال را در دو بخش بیان می کنیم. ابتدا در حوزه اخلاق اسلامی و سپس در قلمرو مباحث سیاسی و پیروی از ولایت.

الف ـ حوزه اخلاق اسلامی (تقوا): بی تردید شرط اول دست یابی به بصیرت و ژرف اندیشی، خردورزی و تحصیل و دانش های مختلف و بهره گیری از عقل جمعی و دست آوردهای متخصّصان و صاحب نظران و کسب اطّلاعات دقیق از رویدادها و تحلیل صحیح آن ها و شناخت معیارها و خطوط کلی مسائل اجتماعی و سیاسی است اما در فرهنگ قرآن، ثمردهی این ابزارها و علوم تنها با بهره گیری از هدایت های خاص الهی ممکن می شود که در پرتو تقوا و رعایت حدود الهی حاصل می گردد.

قرآن یکی ازآثار مهم تقوا وخدا محوری وکنترل نفس را بازشناسیِ جریان های شیطانی و فریب نخوردن از آن ها و بصیرت در مواجهه با گروه های انحرافی دانسته، می فرماید:

اِنَّ الَّذینَ اتَّقَوا اِذا مَسَّهُمْ طائِفٌ مِنَ الشَّیْطانِ تَذَکَّرُوا فَاِذاهُمْ مُبْصِرُونَ.

(اعراف / 201)

کسانی که [از خدا] پروا دارند، چون وسوسه ای ازجانب شیطان ها بدیشان رسد [خدا را] به یاد آورند و بناگاه بینا شوند.

شهید مطهری در تبیین آیه شریفه «وَاتَّقُوا اللّهَ وَ یُعَلِّمَکُمُ اللّه»(بقره / 282) به نقل از عارفان می گوید:

ذکر این دو جمله پشت سر یکدیگر، اشعار می دارد که تقوا تأثیر دارد در این که انسان مورد موهبتِ افاضه تعلیم الهی قرار گیرد.

پروا پیشگانی که زندگی آن ها خدامحور است، هیچ گاه گرفتار بند و بست های شیطانی نمی گردند و در انتخاب راه زندگی و موضع سیاسی و اجتماعی دچار تردید نمی شوند، زیرا خداوند هدایتِ تلاشگرانِ الهی را تضمین کرده است:

وَالَّذِینَ جاهَدُوا فِینا لَشَْدِیَشَُّمْ سُبُلَنا وَ اِنَّ اللّهَ ثَعَ الُْْسِنغِ

و کسانی که در راه ما کوشیدند، به یقین راه های خود را بر آنان می نماییم و در حقیقت خدا با نیکوکاران است.

ب ـ پیوند با ولایت و رهبری (ولایتمداری)

یکی دیگر از راه های تحصیل بصیرت در قلمرو مسائل سیاسی و حکومتی آن هم در جهان پیچیده و مرموز سیاسی امروز، شناختِ عمیق اندیشه ها و سیره و سیاسی امام خمینی(ره) و حضرت آیت الله العظمی خامنه ای مدظله العالی و معیارگرایی بر مبنای اندیشه و سیره این بزرگواران است.

برای رهایی از طوفان و تلاطم حوادث پیچیده سیاسی و شکستن امواج سهمگین شبهات دینی و سیاسی باید به حبل متین ولایت و رهبری تمسک جست.

مریدان خردورز و ژرف نگران فرزانه که همواره گوش به فرمان امام و رهبری بوده اند و رویدادها و حوادث را از دریچه اندیشه و سیره امام و رهبری تحلیل و تفسیر کرده اند، هیچ گاه دچار تردید و شبهه و لغزش نشده اند و به خوبی چهره واقعی دشمنان و نفوذی ها را شناخته اند و از فرو غلتیدن در دام های صیادان فتنه گر نجات یافته اند.

قرآن در معرفی حزب خدا، ولایت محوری را مطرح و آن را موجب پیروزی و غلبه آنان قلمداد می کند.

چه زیبا در تعریف امام و رهبر آمده است که:

امام یعنی پیشرو و پیشوای مردم در فضائل؛ امام شاقول یا ریسمان کار است که بنّایان با آن اندازه می گیرند تا دیوار راست آید؛ امام همان طلای نابی است که... عیار سکه های مضروب بر طبق آن واقع می شود؛ امام رشته نخی است که مهره های گردنبند به آن کشیده می شود، امام راهنمایی است که مسافران در تاریکی شب در پی او راه را طی می کنند و تیری است که به عنوان نمونه در کارگاه های اسلحه سازی مورد استفاده قرار می گیرد تا دیگر تیرها مانند آن ساخته شود.

نکته مشترک در تمام این تعبیرها، این است که امام و رهبر به عنوان معیار و ملاک پیشگیری از لغزش و خطا و سرگردانی است. و کسانی که با ولایت و رهبری پیوند داشته باشند هیچ گاه دچار گمراهی نمی گردند.
1 ـ 2 ـ استقامت و پایداری (حفظ روحیه انقلابی)

دومین عامل پیشگیری از آسیب رسانی دشمنان به انقلاب اسلامی، استقامت و پایداری و استمرار حرکت جهادی و استقامت و پایداری بر بصیرت بدست آمده و حفظ روحیه استکبار ستیزی است.

در طول تاریخ پر فراز و نشیب مبارزات اسلامی و نیز دوران انقلاب اسلامی فراوان بوده اند مبارزان و انقلابیونی که ابتدا در صحنه مبارزات حضور داشته و با جدیت در قول و عمل اعلام حضور کرده اند، اما دیری نپاییده که به دلایل مختلف صحنه نبرد را رها کرده و منزوی شده اند و یا به دام تطمیع دشمن گرفتار آمده اند. به همین دلیل قرآن کریم خطاب به پیامبر می فرماید: «فَاسْتَقِمْ کَأ اُمِرْتَ وَ مَنْ تابَ مَعَکَ؛ پس همان گونه که دستور یافته ای ایستادگی کن و هر که با تو توبه کرده [نیز چنین کند].»

و پیامبراکرم در بیان سختی اجرای این دستور توسط پیروانش که می باید به صراط مستقیم دین اسلام پایدار بمانند فرمود:

شَیَّبَتْظ سُورَةُ هُودٍ ثَِکانِ هذِهِ الآیَة.

سوره هود به واسطه این آیه مرا پیر کرد.

استقامت و پایداری در راه حق تضمین کننده پویایی و دوام آن است. و نیروهای انقلاب و پیروان امام و رهبری باید همواره با حفظ روحیه دشمن شناسی، استکبارستیزی و تکلیف نگری در صحنه مبارزات سیاسی، فرهنگی و احیاناً نظامی حاضر باشند و مقاومت در برابر فشارهای روانی و تبلیغی دشمن را به صورت یک خصوصیت اخلاقی و روحی متبلور سازند.

البته استقامت وپایداری دردوران های مختلف انقلاب به شکل های مختلف پدیدارمی گردد و در این دهه که دوران هجوم سیاسی و فرهنگی است، استقامت آن هم باید سیاسی و فرهنگی باشد و سختی این عمل نسبت به استقامت در دوران های قبل تا اندازه ای پیچیده تر و مشکل تر به نظر می رسد. به همین لحاظ مقام معظم رهبری می فرماید:

آدم های اهل معنی، اهل حکمت و دقت خوب درک می کنند، گاهی زنده ماندن و زندگی کردن و در یک محیط تلاش کردن به مراتب مشکل تر از کشته شدن و شهید شدن و به لقاء خدا پیوستن است.

3 ـ 2. خدمتگزاری صادقانه

برجسته ترین امتیاز نظام مردم سالاری دینی بر سایر نظامهای سیاسی خدمتگزار بودن کارگزاران آن است در نظام مردم سالار دینی مدیریت ها و مسئولیت ها، امانت هایی هستند که مردم بر عهده کارگزاران گذاشته اند و حفظ و ادای این امانت، به خدمت رسانی است. حضرت علی(ع) خطاب به یکی از کارگزاران حکومت علوی می فرماید:

اِنَّ عَمَلَکَ لَیْسَ لَکَ بِطُعْمَةٍ و لکِنَّهُ ص عُنُقِکَ اَمانَةٌ

حکمرانی، رزق و خوراک تو نیست، بلکه امانت و سپرده ای در گردن توست.

این خدمت صادقانه باید در ابعاد و جنبه های مختلف نظام و جامعه ظهور داشته باشد:

الف ـ از جنبه های سیاسی، بر مسئولان است که بیشتر به زمینه های تقویت وحدت، وفاق ملی و اقتدار ملی بیندیشند و سیاست گذاری ها و تصمیم گیری هایشان بر اساس حفظ اصول کلی نظام و از جمله حفظ منافع ملی و دینی ملت مسلمان باشد و هرگز خود را وامدار احزاب و گروه های سیاسی نکنند.

ب ـ خدمت صادقانه از جنبه فرهنگی این است که بنیه معنوی و دینی جامعه تقویت شود و اخلاق عمومی رشد کند و ارزشهای دینی انقلاب و دفاع مقدس در جامعه نهادینه گردد و از هنر دینی در تربیت نسل جوان بهره گیری شود. بدین ترتیب نسل جدید می تواند در برابر هجوم و شبیخون فرهنگی دشمن مقاومت نماید و در کنار این آرامش فرهنگی، با تولید علم و تقویت جنبش نرم افزاری، استعدادهای علمی جوانان به شکوفایی می رسد.

ج ـ از جنبه های اقتصادی نیز مهار تورم و گرانی، نظارت بر قیمت ها، تلاش برای فقر زدایی و پرداخت یارانه برای اقلام مصرفی قشرهای کم درآمد، مبارزه با مفاسد اقتصادی و رانت خواران، اشتغال زایی و حل معضل ازدواج، از برجسته ترین خدمات صادقانه کارگزاران نظام به جامعه است که کاهش ناهنجارهای اجتماعی را در پی دارد و امید دشمنان را برای جدا کردن مردم از نظام به یأس مبدل می سازد.
4 ـ 2. استقرار عدالت (عدالت طلبی)

درفلسفه سیاسی اسلام، حکومت وحکمرانی مطلوبیت ذاتی ندارد، بلکه تنها ابزاری برای زمینه سازی استقرار عدالت اجتماعی در جهت رشد و تعالی انسان ها به سوی کمال است.

قرآن کریم نیز هدف ازبعثت انبیاء را قیام مردم به استقرار عدالت در جامعه بیان می کند:

لَقَد اَرْسَلْنا رُسُلَنا بالْبَیِّناتِ وَ اَنْزَلْنَا مَعَهُمْ الْکِتَابَ وَ الْمیزَانَ لِیَقُوُمَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ

(حدید / 25)

به راستی (ما) پیامبران خود را با دلایل آشکار روانه کردیم و با آنها کتاب و ترازو را فرود آوردیم تا مردم به استقرار عدالت قیام کنند.

امام خمینی در تفسیر اجمالی این آیه می فرماید:

غایتْ این است که مردم قیام به قسط بکنند، عدالت اجتماعی در بین مردم باشدظلم ها از بین برود، ستمگری ها از بین برود به ضعفا رسیدگی بشود، قیام به قسط بشود.
5 ـ 2. نظارت دقیق بر امور فرهنگی و تبلیغاتی

از جمله وظایف خطیر متولیان فرهنگی کشور در تدوین و اجرای سیاست های توسعه با چشم اندازهای دراز مدت نظام اسلامی این است که به ساماندهی و نظارت بر کیفیت آن ها توجه بیشتری داشته باشند.

امام خمینی پس از پیروزی انقلاب، نگرانی خود را از نبود نظارت بر امور فرهنگی و تبلیغاتی بیان داشته و می فرماید:

ماچنانچه دیر بجنبیم، درهمین داخل کشور[از]همان هایی که قلم دردست گرفتندتااین که انقلاب را دانسته یا ندانسته مشوّه کنند، خواهیم به یک امر بزرگی مواجه شد.
6 ـ 2. پیشگیری از پیدایش بحران

به تجربه ثابت شده که یکی از عمده ترین مشکلاتی که مانع رشد و پیشرفت نهضت ها شده و یا آن ها را به شکست کشانده است، بحران های گوناگون سیاسی، اقتصادی و فرهنگی است.

برنامه ها و سیاست های نظام باید در جهت حل مشکلات مردم و خنثی سازی زمینه های پیدایش بحران باشد؛ از جمله:

1 ـ حل مشکلات معیشتی عموم مردم (مهار تورم، گرانی و ایجاد اشتغال).

2 ـ حل مشکلات اداری ومالی وصنفی(کارمندان، معلمان،کارگران،دانشجویان).

3 ـ تأمین امنیت داخلی و مبارزه با اشرار.

4 ـ حل مشکلات سیاسی اجتماعی بومی و منطقه ای.

5 ـ مبارزه جدی و پیگیر و کارآمد با شیوع مواد مخدر در نسل جوان.

6 ـ مقابله قاطع با فساد اجتماعی ـ اداری و اقتصادی.

7 ـ توجیه به موقع مردم و هشیار کردن آنها در برابر توطئه های دشمنان.

مقام معظم رهبری درباره اهداف دشمن برای حضور در جنجالهای داخلی و ایجاد اختلاف میان مردم می فرماید:

به بهانه های مختلف سعی می کنند در فضای سیاسی کشور تشنّج و جنجال به وجود بیاورند تا خود این هم در مردم احساس ناامنی و احساس عدم انتظام کارها را بوجود بیاورد. آنها به هر بهانه ای به مناسبت مسائل امنیتی، به مناسبت محاکمه یک نفر، به مناسبت کشته شدن دوسه نفر ـ که دولت با کمال پیگیری آن را دنبال می کند ـ شروع می کنند فضا را متشنج کردن! جنجال می کنند! طبعاً وقتی جنجال می شود یک دسته از مردم طرفدار یک حرف می شوند و دسته دیگر همه طرفدار یک حرف می شوند و قهراً بین مردم بگو و مگو به وجود می آید. دشمنان هم همین را می خواهند.
7 ـ 2. اطلاع رسانی صحیح و به موقع

اطلاع رسانی صحیح، شفاف و دقیق از مسائل گوناگون داخلی کشور بهترین شیوه پذیرفته شده برای جلب اعتماد مردم است و این یکی از حقوق مسلم مردم است که به غیر از امور نظامی و امنیتی در جریان کلیه مسائل مملکت قرار گیرند. حضرت علی(ع) خطاب به لشگریانش می فرماید:

آگاه باشید حق شما برمن آن است که جز اسرارجنگی هیچ رازی را ازشماپنهان ندارم.
8 ـ 2. توجیه نکردن اشتباهات (اقرار به اشتباه و رفع کاستی ها)

اقرار به اشتباه و خطا و جبران آن با تصمیم گیری و عمل صحیح، از ویژگی های یک انسان مؤمن و صادق است و هیچ گاه از ارزش انسانی و مدیریتی چنین فردی کاسته نمی گردد بلکه جلب اعتماد و مقبولیت بیشتر وی در جمع مردم را سبب می شود و دلیل بر صداقت اوست. حضرت امام(ره) در این باره می فرماید:

ما هر روزی فهمیدیم که این کلمه ای که گفتیم اشتباه بود، قاعده اش این است که یک جور دیگر عمل بکنیم، اعلام می کنیم که آقا این را ما اشتباه کردیم. ما دنبال مصالح اسلام هستیم نه دنبال پیشرفت خودمان.

نباید دفاع از اصل نظام را مستلزم توجیه عملکردهای خلاف مدیریتی، برخی از مدیران دانست. دفاع از اسلام و ارکان نظام مسئله ای و نقد عملکردهای غلط، شتابزده و غیر تخصصی و اشتباه مدیران و مسئولان اجرایی و غیر اجرایی مساله ای دیگر.
9 ـ 2. نهادینه کردن دستورات امام و رهبری

چنان که بیان شد رهبری یکی ازارکان اصلی نظام اسلامی است وبرجسته ترین امتیازاین نظام بر سایر نظام های غیر دینی، وجود رهبر عادل، عالم و باتقوا است. رهبر در هدایت جامعه و حفظ نظام از آسیب ها و مقابله با دشمنان نقش مهم و کار ساز و محوری دارد.

کارنامه درخشان و موفق انقلاب و نظام اسلامی که سرافرازانه حوادث گوناگون را پشت سر گذاشته مرهون اطاعت از امام و رهبری و نهادینه شدن فرامین... و گسترش آن در سطح جامعه بوده است. و هر جا کوتاهی، لغزش، اشتباه یا انحرافی در حرکت تکاملی پدید آمده بر اثر کم توجهی به ملاکها و معیارهای اندیشه امام و رهبری بوده است.

باید اجرای دستورات و اوامر کلی امام و نظرات و فرامین راهبردی مقام معظم رهبری نصب العین مدیران و مسئولان و ملت قهرمان ایران قرار گیرد. و مدیران اجرایی و میانی نظام به جای دنبال کردن برخی کارهای سیاسی در پی انجام وظیفه باشند.

معیار سنجش و ارزشیابی عملکردها و سیاست گذاری ها باید بر مبنای دستورات و سیاست های ابلاغی مقام معظم رهبری باشد.
10 ـ 2. احیاء مسئولیت همگانی و اصل نظارت عمومی

امر به معروف و نهی از منکر، قوی ترین ابزار فرهنگی برای مقابله با هجوم و شبیخون فرهنگی و خنثی کننده توطئه ها و نقشه های شیاطین حیله گر است.

امام باقر(ع) می فرماید:

امر به معروف و نهی از منکر، راه پیامبران و روش صالحان است، فریضه بزرگی است که به سبب آن فرائض برپا، راه ها امن، کسب ها حلال، مظالم (به صاحبانش بازگردانده) زمین آباد، حق از دشمنان گرفته می شود و امر (حکومت) تحکیم می یابد.

حضرت علی(ع) در مقایسه ای میان امربه معروف و نهی ازمنکر با سایر فرایض دینی این عمل را شایسته ترین کار نیک و محبوب نزد خداوند می داند و می فرماید:

وَ مااَعْمالُ البرِّ کُلُّها وَالْجَهادُ فی سَبیلِ اللّه عِنْدَ الْامْرِ بِالْمَعْروفِ وَ الَّنَهْیِ عَنِ الْمُنْکَرِ اِلّا کَنَفْثَةٍ فی بَحْرٍ لُجِّیٍّ.

و تمام کارهای نیکو و جهاد در راه خدا در برابر امر به معروف و نهی از منکر چونان قطره ای (آب دهان) بر دریای موّاج و پهناور است.
11 ـ 2. قانون محوری

یکی از راه های حفظ نظام و تداوم انقلاب اسلامی، قانون مداری دولتمردان، مدیران، مردم و احزاب سیاسی کشور است. رعایت اولویت ها و توجه به آثار و لوازم هر اقدامی بویژه در مسائل جهانی و منطقه ای و توجه به نقشه ها و توطئه های پنهان و سرمایه گذاری سنگین، استکبار و شیطنت دستگاههای اطلاعاتی و جاسوسی و تبلیغاتی و فضاسازی های دشمنان و تحرکات منافقان و بازی خوردگان داخلی، ظرافت هایی لازم دارد و نیازمند خردورزی و پایبندی جمعی به اصول و محوریت قانون و عزم ملی بر عمل به قوانین و اجتناب از برخوردهای سلیقه ای و انفعالی است.

امام درباره پرهیز از اِعمال سلیقه های شخصی و ضرورت متابعت از قانون می فرماید:

همه افراد هر کشوری باید خودشان را با قانون تطبیق بدهند. اگر قانون هم بر خلاف خودشان هم حکمی کرد، باید خودشان را در مقابل قانون تسلیم کنند، آن وقت است که کشور، کشور قانون می شود.
12 ـ 2. تبیین و تبلیغ دستاوردهای انقلاب اسلامی

مدیران متهد جامعه باید علاوه بر تلاش بی وقفه در جهت رفع مشکلات، با آشناتر ساختن نسل جوان با پیشرفت ها و تحولات عظیم کشور و بیان دست آوردهای انقلاب، راه هرگونه سوء استفاده را بر دشمنان ببندند.

مقام معظم رهبری می فرماید:

تحقیردستاوردهای انقلاب چیزی نیست که به نفع ملت باشد،بلکه موجب ناامیدی و یأس مردم خواهد شد، و این کاری است که دشمنان می خواهند آن را انجام دهند، ضعفها رابزرگ وکمبودها را برجسته کنند، اما پیشرفت ها رامورد نظرقرار ندهند.

انقلاب اسلامی دستاوردهای فروانی داشته است که در بیان این نوشتار نمی گنجد و به طور کلی و اجمال می توان گفت که دستاوردهای انقلاب در عرصه داخلی کشور عبارت است از حاکمیت ولایت الهی، محوریّت یافتن ارزشها، استقلال همه جانبه، آزادی واقعی، وحدت، خودکفایی، توسعه و پیشرفت در امور فرهنگی و اجتماعی و در عرصه بین المللی احیاء تفکر دینی، بیداری اسلامی، استکبار ستیزی و... .
3. دفع آسیب ها

پس از شناخت ارکان انقلاب و آفتها و آسیبهایی که می توانند ارکان انقلاب را تهدید کند، اکنون نوبت به بیان مسئولیت سنگین و مأموریت خطیر نیروهای مؤمن و انقلابی در دفع آفات انقلاب می رسد. علاقه مندان به حفظ و تداوم انقلاب اسلامی که راه انبیاییِ امام و شهیدان انقلاب را با پیروی از ولی امر مسلمین استمرار می بخشند، خصوصاً نسل انقلاب موظف اند که با دوراندیشی، هوشیاری، برنامه ریزی و با عزم و اراده قوی و بهره گیری از روشهای مناسب در دفع و رفع آفت ها و آسیب های وارد شده بر انقلاب و یا از بین بردن زمینه های ایجاد آنها، با جدیّت هر چه تمام تر بکوشند و به درمان بیماری ها و زدودن ویروسهایی که دشمنان به نهال نو پای انقلاب وارد کرده اند بپردازند.

در این مرحله ابتدا باید به خوبی نوع آسیب ها و زمینه های پیدایش آن را بشناسند و به تناسب، راه کارهای مقابله با آن را بیابند. زیرا مقابله با هر آفتی شیوه خاص خود را می طلبد و نمی توان برای همه آنها یک دستورالعمل از پیش تعیین شده ارائه کرد.

یکی قاطعیت و اقدام سریع و شدّت عمل را طلب می کند و دیگری را باید با مقابله نرم و دفع شبهه از میان برداشت.
1 ـ 3. قاطعیت و شدت عمل

برخی از ویروسها نیاز به جراحی و برخورد قهرآمیز دارد و برخورد نرم و مسالمت آمیز موجب پیشرفت، گسترش و نهایتاً غیرقابل کنترل شدن آنها می گردد. این دسته از آفت ها و تهدیداتِ انقلاب به سرعت رشد می کنند و ثبات و امنیت سیاسی کشور را به طور جدی تهدید می کند و از راه نصیحت و یا برنامه ریزی فرهنگی قابل کنترل و خنثی سازی نیست و نیازمند شدت عمل و برخورد قاطع می باشد.

اختلال در نظم اجتماعی و امنیت ملی، ایجاد آشوب و شورش های خیابانی یا غارت اموال عمومی، ایجاد درگیری های قومی و منطقه ای، ترویج اعتیاد و توزیع مواد مخدر، جاسوسی برای دشمنان، فسادهای اقتصادی، فرهنگی و اخلاقی، اجتماعی، سایر ناهنجاری ها و ساختار شکنی هایی که انقلاب را به انحراف می کشاند و نیروی انسانی و جوان کشور را تباه می کند از جمله آفت هایی است که فقط عکس العمل قاطعانه می تواند آنها را ناکام سازد.

مقام معظم رهبری خصلت «غیرت دینی» را به عنوان یک دستورالعمل برای عموم نیروهای انقلابی به منظور خنثی کردن توطئه های آسیب رسان به نظام اسلامی معرفی می نماید و همگان را به بهره گیری از این خصلت پسندیده فرا می خواند:

اگر ببینیم کسی دارد به نحوی از انحاء به مرزهای فرهنگی یا دینی یا جغرافیایی یا ملی تعرض می کند یافکر تعرض دارد باید خون ما به جوش بیایدوغیرت ماتحریک شود!

یکی از آفتهایی که در اوائل انقلاب تجربه شد و اکنون نیز متأسفانه بر اثر تساهل و تسامح فرهنگیِ برخی متولیان فرهنگی کشور کم و بیش احیاء شده است، سنگر گرفتن نویسندگان معاند و مزدور و وابسته در جبهه فرهنگی علیه انقلاب اسلامی است، آنان با سوء استفاده از فرصت ها و با علم و تعمد آتش بیاران معرکه آشوب اجتماعی و زمینه سازان بحران های سیاسی هستند این گروه با پوشش کار فرهنگی اقدامات تحریک آمیز و براندازی را دنبال می کنند و آنچه با نیش قلم زهرآگینشان صورت می گیرد حوادث ناگواری را بر امنیت جامعه تحمیل می کند.

برخورد قاطعانه و شدت عمل در مقابل چنین جریانهای مفسد و براندازنده بر اساس اصول وموازین اسلامی می تواند ریشه بسیاری ازبحران ها و وآفتها وتوطئه ها رابخشکاند.

قرآن از یک سو با معرفی دشمنان اسلام، بیان می دارد که آنان جز به تسلیم کامل مسلمانان در برابر سیاست هایشان راضی نمی شوند:

وَلَنْ تَرْضی عَنْکَ الْیَهُودُ وَلَا الَّنصاری حَتّی تَتَّبِعَ مِلَتَّهُمْ قُلْ اِنَّ هُدَی اللّهِ هُوَ الْهدی وَ لَئِن اتَّبَعْتَ اَهْوائَهُمْ بَعْدَ الَّذی جَاءَکَ مِنِ الْعِلْمِ ما لَکَ مِنَ اللّه مَنْ وَلّیٍ وَلا نَصیر(بقره / 120)

و هرگز یهودیان و نصرانیان از شما راضی نمی شوند مگر آن که از کیش آنان پیروی کنی. بگو: در حقیقت، تنها هدایت خداست که هدایت (واقعی) است و چنانچه پس از آن عملی که تو را حاصل شد، باز از هوس های آنان پیروی کنی، در برابر خدا سرور و یاوری نخواهی داشت.

وازسوی دیگرنسبت به کسانی که امنیت افراد جامعه رامحترم نشمارند وبه فساد ومخالفت باقوانین الهی برخاسته باشند، دستور شدت عمل در دنیاو وعده عذاب آخرت را می دهد:

اِنَّما جَزآءُ الَّذینَ یُحارِبُونَ اللّهَ و رَسُولَهُ وَ یَسْعَونَ فیِ الْاَرضِ فَساداً اَنْ یُقَتَّلوا اَو یُصَلَّبوُا اَوْ تُقَطَّعَ اَیْدیهم وَ اَرْجُلِهِمْ مِنْ خِلافٍ اَوْ یُنْفَوأ مِنَ الْاَرْضِ ذلِکَ لَهُمْ خِزْیٌ فی الدُّنیا وَ لَهُمْ فِی اْلاخِرَةِ عَذابٌ عَظیمٌ.(مائده / 33)

سزای کسانی که با (دوستاران) خدا و پیامبر او می جنگند و در زمین به فساد می کوشند، جز این نیست که کشته بشوند یا بر دار آویخته گردند یا دست و پایشان در خلاف جهت یکدیگر بریده شود یا از آن سرزمین تبعید گردند. این، رسوایی آنان در دنیاست و در آخرت عذابی بزرگ خواهند داشت.

با مفسدان، محاربان، منافقان و عوامل نفوذی که با تحریکات سیاسی، اجتماعی و امنیتی خود بدنبال شرارت و فساد هستند و دیگران را نیز با وسوسه به آشوب می کشانند باید به شدت برخورد کرد اما هوادارن غافل و ناآگاه را که عملاً لجاجت نداشته و به دلیل جنگ روانی دشمن فریب خورده اند باید ارشاد، نصیحت و هدایت کرد تا راه و صف خود را از عوامل دشمن جدا سازند.

حضرت علی پس از جنگ جمل، با مسلمانانی که بر اثر تبلیغات طلحه و زبیر و عایشه به جنگ جمل آمده بودند با رأفت و عفو برخورد نمود. اما نسبت به خوارج که انحراف فکری باعث شورش و قیام مسلحانه آنان در برابر حکومت عدل شده بود با شدت رفتار کرد.
2 ـ 3. مقابله فرهنگی با شبهات فکری

به موازات عکس العمل قاطع و شدید در برابر عملکرد مفسدان و متجاوزان به امنیّت ملی، سیاست و فرهنگ نظام اسلامی، باید در برابر روش های مرموز و پیچیده هجوم فرهنگی دشمن روش دیگری اتخاذ نمود زیرا دشمنان و عوامل روشنفکر وابسته به آنان با ظرافت و بهره گیری از ادبیات نوین و در پوشش عناوین علمی و تحقیقی، شبهه افکنی و تخریب اعتقادات دینی مردم را دنبال می کنند و به گونه ای در جامعه اندیشه های خود را ترویج می کنند که نمی توان درباره آنان به روش قاطعیت و شدت عمل رفتار کرد. بلکه باید با روشهای علمی و فرهنگی نقشه های آنان را خنثی ساخت. تهاجمات نرم و فرهنگی دشمن بیشتر به شیوه القای شبهه های اعتقادی و دینی و به قصد مخدوش ساختن ارزشهای اسلامی دراذهان عمومی صورت می گیرد تاجامعه ای استحاله شده ودر خدمت فرهنگ غرب پدید آورد. در اینجا باید بدون عصبانیت و از دست دادن آرامش به افشای مغالطه های بی اساس پرداخت و با بهره گیری از مبانی و اصول اعتقادی و کلامی مکتب حیاتبخش اسلام که برپایه عقل و منطق و استدلال استوار است، اندیشه غلط و مغرضانه و شبهه آلود مخالفان را ابطال و حقانیت معارف و ارزشهای دینی را اثبات نمود.

بنابراین برای دفع هجوم فرهنگی دشمنان و پیشگیری از لغزش های فرهنگی خودی ها چاره ای جز داشتن یک استراتژی مشخص و مدون نیست تا رسانه های جمعی، فرهیختگان، نویسندگان و مبلغین بتوانند بر اساس آن فعالیت نمایند و از ابزارهای متقن و متناسب با روز و شیوه های هنر دینی کار آمد استفاده کرده، با کمک خواستن از خداوند قادر انقلاب اسلامی از هرگونه آفت و آسیب فرهنگی مصون دارند.

وَ اخِرَ دَعوینا ان الحمدلله ربّ العالمین

افزودن دیدگاه جدید