اربعین: 5. روزشمار قیام/خطبه امام سجاد علیه السلام

روز شمار قیام حسینی

15 رجب 60 هجري: مرگ معاويه در شام و نشستن يزيد به جاي پدر.

28 رجب 60: رسيدن نامه يزيد به والي مدينه مبني بر بيعت گرفتن از حسين‏ «ع‏ » و ديگران.

29 رجب 60: فرستادن وليد، کسي را سراغ سيد الشهدا و دعوت به آمدن براي‏ بيعت، ديدار امام حسين‏ «ع‏ » از قبر پيامبر و خداحافظي، سپس هجرت از مدينه، همراه با اهل بيت و جمعي از بني هاشم.

3 شعبان 60: فرستادن وليد، کسي را سراغ سيد الشهدا و دعوت به آمدن براي بيعت، ديدار امام حسين‏ «ع‏ » از قبر پيامبر و خداحافظي، سپس هجرت از مدينه، همراه با اهل بيت‏ و جمعي از بني هاشم.

ورود امام حسين‏ «ع‏ » به مکه و ملاقاتهاي وي با مردم.

10 رمضان 60: رسيدن نامه‏ اي از کوفيان به دست امام، توسط دو نفر از شيعيان کوفه.

15 رمضان 60: رسيدن هزاران نامه دعوت به دست امام، سپس فرستادن مسلم بن‏ عقيل به کوفه براي بررسي اوضاع.

5 شوال 60: ورود مسلم بن عقيل به کوفه، استقبال مردم از وي و شروع آنان به بيعت.

11 ذي قعده 60: نامه نوشتن مسلم بن عقيل از کوفه به امام حسين و فراخواني به‏ آمدن به کوفه.

8 ذي حجه 60: خروج مسلم بن عقيل در کوفه با چهار هزار نفر، سپس پراکندگي‏ آنان از دور مسلم و تنها ماندن او و مخفي شدن در خانه طوعه. تبديل کردن امام حسين‏ «ع‏ » حج را به عمره در مکه، ايراد خطبه براي مردم و خروج از مکه همراه با 82 نفر از افرادخانواده و ياران به طرف کوفه. دستگيري هاني، سپس شهادت او.

9 ذي حجه 60: درگيري مسلم با کوفيان، سپس دستگيري او و شهادتش بر بام‏ دار الاماره کوفه، ديدار امام حسين با فرزدق در بيرون مکه.

ذي حجه 60: بر خورد امام حسين‏ «ع‏ » با حر و سپاه او در منزل‏ «شراف‏ ».

ذي حجه 60: دريافت مجدد خبر شهادت مسلم بن عقيل و قيس بن مسهر در منزل‏ «عذيب الهجانات‏ ».

2 محرم 61: ورود امام حسين‏ «ع‏ » به سرزمين کربلا و فرود آمدن در آنجا.

3 محرم 61: ورود عمر سعد به کربلا، همراه چهار هزار نفر از سپاه کوفه و آغاز گفتگوي وي با امام براي وادار کردن آن حضرت به بيعت و تسليم شدن.

5 محرم 61: ورود شبث بن ربعي با چهار هزار نفر به سرزمين کربلا.

7 محرم 61: رسيدن دستور از کوفه بر ممانعت‏ سپاه امام از آب، ماموريت پانصد سوار دشمن بر شريعه فرات به فرماندهي عمرو بن حجاج.

9 محرم 61: ورود شمر با چهار هزار نفر به کربلا، همراه با نامه ابن زياد به عمر سعد، مبني بر جنگيدن با حسين‏ «ع‏ » و کشتن او، و آوردن امان نامه براي حضرت عباس‏ «ع‏ » و حمله‏ مقدماتي سپاه عمر سعد به اردوگاه امام و مهلت خواهي امام براي نماز و نيايش در شب عاشورا.

10 محرم 61: درگيري ياران امام با سپاه کوفه، شهادت امام و اصحاب، غارت خيمه‏ ها، فرستادن سر مطهر امام به کوفه، توسط خولي.

11 محرم 61: حرکت‏ سپاه عمر سعد و نيز اسراي اهل بيت از کربلا به کوفه، پس از آنکه عمر سعد بر کشته‏ هاي سپاه خود نماز خواند و آنان را دفن کرد و اهل بيت را برشترها سوار کرده به کوفه برد.

1 صفر 61: ورود اسراي اهل بيت‏ «ع‏ » از کربلا به دمشق.

20 صفر: بازگشت اهل بيت‏ «ع‏ » از سفر شام به مدينه.

 

خطبه امام سجاد در مدینه بعد از بازگشت از کربلا

ألْحَمْدُللَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ، الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ، مالِکِ یَوْمِ الدِّینِ، بارِى‏ ءِ الْخَلائِقِ أَجْمَعِینَ، أَلَّذِی بَعُدَ فَارْتَفَعَ فِی السَّمواتِ الْعُلى، وَقَرُبَ فَشَهِدَ النَّجْوى‏ ، نَحْمَدُهُ عَلى‏ عَظائِمِ الْأُمُورِ، وَفَجائِعِ‏ الدُّهُورِ، وَأَلَمِ الْفَجائِعِ، وَمَضاضَةِ اللَّواذِعِ، وَجلِیلِ الرُّزْءِ، وَعَظِیمِ الْمَصائِبِ الْفاظِعَةِ الْکاظَّةِ الْفادِحَةِ الْجائِحَةِ.

أَیُّهَا الْقَوْمُ! إنَّ اللَّهَ وَلَهُ الْحَمْدُ ابْتَلانا بِمَصائِبَ جَلِیلَةٍ، وَثُلْمَةٍ فِی الْإِسْلامِ عَظِیمَةٍ، قُتِلَ أَبُو عَبْدِاللَّهِ الْحُسَیْنِ عَلَیْهِ السَّلامُ وَعِتْرَتُهُ، وَسُبِیَ نِساؤُهُ وَصِبْیَتُهُ، وَدارُوا بِرَأْسِهِ فِی الْبُلْدانِ مِنْ فَوْقِ عامِلِ السِّنانِ، وَهذِهِ الرَّزِیَّةُ الَّتِی لامِثْلَها رَزِیَّةٌ.

أَیُّهَا النَّاسُ! فَأَیُّ رِجالاتٍ مِنْکُمْ تَسُرُّونَ بَعْدَ قَتْلِهِ؟! امْ أیُّ فُؤادٍ لایَحْزُنُ مِنْ أَجْلِهِ؟ أَمْ أَیَّةُ عَیْنٍ مِنْکُمْ تَحْبِسُ دَمْعَها وَتَضَنُّ عَنِ انْهِمالِها؟! فَلَقَدْ بَکَتِ السَّبْعُ الشِّدادُ لِقَتْلِهِ، وَبَکَتِ الْبِحارُ بِأَمْواجِها، وَالسَّمواتُ بِأَرْکانِها، وَالْأَرْضُ بِأَرْجائِها، وَالْأَشْجارُ بِأَغْصانِها، وَالْحِیتانُ وَلُجَجُ الْبِحارِ، وَالْمَلائِکَةُ الْمُقَرَّبُونَ، وَأَهْلُ السَّمواتِ أَجْمَعُونَ.

أَیُّهَا النَّاسُ! أَیُّ قَلْبٍ لا یَنْصَدِعُ لِقَتْلِهِ؟! أَمْ أَیُّ فُؤادٍ لایَحِنُّ إِلَیْهِ؟! أَمْ أَیُّ سَمْعٍ یَسْمَعُ هذِهِ الثُّلْمَةَ الَّتِی ثُلِمَتْ فِی الْإِسْلامِ وَلا یُصَمُّ.

أَیُّهَا النّاسُ! أصْبَحْنا مَطْرُودِینَ مُشَرَّدِینَ مَذُودِینَ، شاسِعِینَ عَنِ الْأَمْصارِ، کَأَنّا أَوْلادُ تُرْکٍ وَکابُلَ مِنْ غَیْرِ جُرْمٍ اجْتَرَمْناهُ، وَلا مَکْرُوهٍ ارْتَکَبْناهُ، وَلا ثُلْمَةٍ فِی الْاسْلامِ ثَلَمْناها، ما سَمِعْنا بِهذا فِی آبائِنَا الْأَوَّلِینَ «إِنْ هَذَا إِلَّا اخْتِلَاقٌ».

 وَاللَّهِ لَوْ أَنَّ النَّبِىَّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ تَقَدَّمَ إِلَیْهِمْ فِی قِتالِنا کَما تَقَدَّمَ إِلَیْهِمْ فِی الْوِصایَةِ بِنا لَمَا ازْدادُوا عَلى‏ ما فَعَلُوا بِنا، فَانّا للَّهِ وَإِنّا إِلَیْهِ راجِعُونَ مِنْ مُصِیبَةٍ ما أَعْظَمَها وَأَوْجَعَها وَأَفْجَعَها وَأَکَظَّها وَأَفْظَعَها وَأَمَرَّها وَأَفْدَحَها، فَعِنْدَاللَّهِ نَحْتَسِبُ فِیما أَصابَنا وَما بَلَغَ بِنا، إِنَّهُ عَزِیزٌ ذُوانْتِقامٍ.

 

«حمد و سپاس مخصوص خدایى است که پروردگار جهانیان، بخشنده و مهربان، مالک روز جزا و آفریننده همه مخلوقات است. همان خدایى که (از سویى شناخت حقیقت او) آن قدر از ما دور است که گویا در آسمان‏ هاى رفیع جاى گرفته و (از سوى دیگر با علم و احاطه‏ اش) آن قدر به ما نزدیک است که گواه و شنواى سخنان در گوشى ما است. او را بر حوادث بزرگ، آسیب‏ هاى روزگار، فجایع دردناک، رنج‏ هاى سوزان، بلاهاى سنگین و مصیبت‏ هاى بزرگ، خشونت‏ بار، متراکم، شکننده و ویرانگر ستایش مى‏ کنم.

اى مردم! خداوندى- که ستایش مخصوص اوست- ما را به مصیبت‏ هاى بزرگ و خسارتى جبران‏ ناپذیر در اسلام آزموده است. (آرى) اباعبداللَّه الحسین علیه السلام و خاندانش به شهادت رسیدند و زنان و کودکانش به اسارت در آمدند و سر مطهر آن حضرت را بالاى نیزه‏ ها در شهرها به گردش در آوردند و این مصیبتى است که مانند ندارد!

اى مردم! بعد از شهادت او، کدام یک از مردانتان مى‏ تواند شادى کند؟ یا کدام قلبى مى‏ تواند براى او محزون نباشد؟ یا کدام چشمى مى‏ تواند گریه نکند و اشک نریزد؟ به یقین آسمان‏ هاى هفت‏ گانه با بناهاى محکمش، دریاها با امواجش، آسمان‏ ها با ارکانش، زمین با همه نواحى و جوانبش، درختان با شاخسارهایش، ماهیان و دریاهاى عمیق، و فرشتگان مقرّب الهى و همه آسمانیان، بر شهادت او گریستند.

اى مردم! کدام قلب است که در شهادت او لرزان نشود؟ یا کدام جگرى مى‏ توان یافت که براى او نسوزد؟ یا کدام گوشى است که این حادثه بزرگ و جبران‏ ناپذیر را بشنود و آسیب نبیند؟

اى مردم! ما طرد شده، آواره، رانده و دور از شهرها شدیم؛ گویا ما فرزندان اقوام غیر مسلمانیم، بدون آنکه جرمى کرده و یا کار ناپسندى مرتکب شده و یا ضربه‏ اى به اسلام زده باشیم. هرگز این ماجرا (هاى دردناک) را درباره گذشتگانمان نشنیدیم «این تنها یک امر تازه و جدید است».

به خدا سوگند! اگر پیامبر صلى الله علیه و آله به این گروه سفارش مى‏ کرد که با ما مبارزه کنند، آن‏ گونه که درباره ما به آنها سفارش (به محبت) کرد، هرگز بیش از این نمى‏ توانستند جنایت کنند؛ إنّاللَّه وَإنّا إلَیه راجِعُون، از این مصیبتى که بسیار بزرگ، غم‏ انگیز، دردناک، انباشته، ناهنجار، ناگوار و سنگین است.

در برابر مصائبى که به ما رسیده از خدا پاداش مى‏ طلبیم. به یقین خداوند شکست ناپذیر و صاحب انتقام است».

پس از این خطبه، صوحان بن صعصعة بن صوحان که زمین گیر بود- به خاطر آن بیمارى و (عدم همراهى با امام حسین علیه السلام) عذرخواهى کرد. امام سجاد علیه السلام نیز عذرش را پذیرفت و از او سپاسگزارى نمود و بر پدرش درود و رحمت فرستاد.

افزودن دیدگاه جدید