اگر کسی حضرت فاطمه (س) را بشناسد، شب قدر را هم می شناسد

           
اگر کسی حضرت فاطمه (س) را بشناسد، شب قدر را هم می شناسد

میرالمومنین,  امام حسین, محمد, حضرت علی, حضرت زهرا, حضرت زهرا, ایمان، اخلاص، تقوا، ایثار, شیعه,
فاطمه بر‌ترین شهید راه امامت می‌‎گردد و لذا اگر شب قدر شب امامت است، شب فاطمه هم هست و اگر کسی فاطمه را بشناسد، شب قدر را می‌‎شناسد.
عصر شیعه ـ مهم‎ترین مقامی که این شب را درک می‌‎کند مقام امامت است پس چرا گفته‎اند: «کسی که فاطمه (س) را درک کند، شب قدر را درک کرده؟ فاطمه (س) که امام نبود.امام صادق (علیه‎السلام) فرمودند: «کسی که فاطمه (س) را آن‎گونه که هست درک کند، شب قدر را درک کرده است.» و رسول مهربانی ها فرمود: «خداوند می‌‎فرماید اگر علی(علیه‎السلام) را نیافریده بودم، همتایی برای فاطمه (س) پیدا نمی‌‎شد.» (1) و نیز فرمود: «اگر خدا فاطمه را نیافریده بود، همتایی برای علی پیدا نمی‌‎شد.» این‎گونه بود که علی (ع) که فاطمه را درک کرده بود، شب قدر را درک کرد؛ پس شب قدر نیز علی را درک کرد و او را در سلامت کامل به خدایش رسان؛ د در شب قدر ضربت خورد و در شب قدر به شهادت رسید.
آیا تقارن فاطمه، شب قدر، رمضان و علی اتفاقی است؟
حاشا و کلا که کار خدا بی‎هدف و اتفاقی باشد. ما که نه سر علی (ع) را می‌‎شناسیم، نه سر فاطمه (س) را، ‌ بهتر که از بحث رابطه این دو حقیقت عظیم که در شب قدر تلاقی می‌‎کنند، صرف‎نظر کنیم؛ اما آیا از همین معمای آفرینش، معبری به‎سوی درک شب قدر هم نزنیم؟ چه‎کسی می‌‎تواند شب قدر را درک کند؟ قطعا مهم‎ترین مقامی که این شب را درک می‌‎کند، مقام امامت است که در این شب فرشتگان به اذن خدا به محضر او نازل می‌‎شوند (تنزل الملائکه و الروح فی‌ها باذن ربهم من کل امر)؛ مقامی که در درجه اول از آن پیامبر اعظم (صلی‎الله‎علیه‎وآله‎وسلم) بود و پس از او به امیرالمؤمنین (علیه‎السلام) و بقیه امامان رسید. اگر چنین است، آیا نباید بگویند: «اگر کسی حقیقت امام را درک کرد و توانست همواره در محضر باطنی امام باشد، شب قدر را هم درک می‌‎کند»؟ پس چرا گفته‎اند: «کسی که فاطمه (س) را درک کند، شب قدر را درک کرده»؟ فاطمه «سلام الله علی‌ها» که امام نبود. چرا ائمه را گذاشته‎ و از فاطمه (سلام‎الله‎علیها) سخن گفته‎اند؟
فاطمه باری را که یک امت باید بر دوش می‌‎کشید، به تنهایی بر دوش کشید
اسرار وجودی حضرت زهرا (سلام‎الله‎علیها) بسیار عظیم و پیچیده است؛ اسراری که همگی به نحوه رابطه ولایی ایشان در عالم برمی‎گردد. ایشان واسطه در ولایتند: ام‎الائمه هستند؛ و تو مپندار که مادر ائمه بودن، تنها یک لفظ تشریفاتی است و هیچ حقیقتی را پشت سر خویش ندارد. حقیقت «ام» بودن، ‌‌‌ همان منشا و مولد بودن است. مادر کسی است که جان فرزند را در درون خود می‌‎پرورد، هستی فرزند از او رمق می‌‎گیرد، و غذای فرزند از شیره جان اوست. اگر باطن این روابط ظاهری، درک شود، رابطه فاطمه و امامان درک خواهد شد؛ و این‎گونه است که فاطمه‎ای که خود امام نیست، اسوه امامان پس از خویش است و تمام امامان به فرزندی او افتخار می‌‎کنند: «فی ابنه رسول الله لی اسوه حسنه» (امام زمان «علیه‎السلام» الاحتجاج طبرسی، ج2، ص466؛ و قریب به همین مضمون از امام کاظم (علیه‎السلام) هم روایت شده است(مناقب ابن شهر آشوب، ج4، ص387) اما چگونه ام‎الائمه، با این‎که امام نیست، به این مقام عظیم رسیده است؟ اگر کسی بخواهد ویژگی‎های این شخصیت عظیم عالم را برشمرد، بی‎تردید اولین و مهم‎ترین ویژگی، نقش بی‎بدیل ایشان در تثبیت و حمایت از ولایت و امامت امیرالمومنین (علیه‎السلام) است: امام، زمانی امامتش آشکار می‌‎گردد که امتی همراهی‎اش کنند، و فاطمه در بزنگاه تاریخ، باری را که یک امت باید بر دوش می‌‎کشید، به تنهایی بر دوش کشید؛ و تاریک‎ترین لحظات تاریخ را، که قرن‎ها دسیسه کردند تا مخفی بماند، روشن نگاه داشت؛ نه فقط با خطبه خود، با گریه‎های خود، و با شهادت خود، بلکه با قبر مخفی خود، فاطمه «سلام الله علی‌ها» با قبر مخفی خود علامت سؤال بزرگی را در برابر هر مسلمانی که حتی اسمی از ولایت نشنیده باشد، قرار می‌‎دهد تا تابلوی راهنمایی باشد برای جان‎های جویای حقیقت که راه را گم نکنند.
اگر قبر فاطمه باید مخفی بماند، زمان شب قدر نیز مخفی خواهد ماند
این‎گونه است که فاطمه بر‌ترین شهید راه امامت می‌‎گردد، و لذا اگر شب قدر شب امامت است، شب فاطمه هم هست و اگر کسی فاطمه را بشناسد، شب قدر را می‌‎شناسد. و تو باور نکن که کسی که امام را تنها در خاطرات ذهنی، و نه در رهبری عینی، قبول دارد، و با انکار عملی ولایت، به‎جاهلیت بازگشته و به مرگ جاهلی خواهد مُرد، بتواند به‌شناختی از فاطمه و نشانی از شب قدر دست یابد. لذاست که اگر مکان قبر فاطمه بر نامحرمان باید مخفی بماند، زمان شب قدر نیز بر نامحرمان مخفی خواهد ماند؛ و تو بنگر که چه اندازه شیعه امام هستی، که به‌‌‌ همان اندازه رد پایی از این دو را به تو خواهند گفت. اگر در ظاهر شیعه آن‎ها شدی، در حد سه احتمال، هم حدود مکان قبر را به تو می‌‎گویند، هم حدود زمان قدر را؛ اما آنان‎که با قلب خویش امام را یافته و به حقیقت تشیع رسیده‎اند، چه؟ آن‎ها که یافته‎اند که ماییم که غایبیم، نه او؛ و از غیبت خویش بیرون آمده و با تمام حضور خویش به محضر حقیقت عالم رسیده، و بلکه هر لحظه خود را در محضر او می‌‎یابند و این حضور را با تمام وجود درک می‌‎کنند، آیا در شب نزول فرشتگان بر این محضر، غایبند؟ و اگر غایب نیستند و با حضور در محضر جان امام، شب قدر را درک می‌‎کنند، آیا قبر فاطمه بر آن‎ها مخفی می‌‎ماند؟ اللهم ارزقنا محبته و زیارته و شفاعته و جعلنا من شیعته و انصاره و الذابین عنه و المستشهدین بین یدیه. آمین یا رب العالمین
1- عیون اخبار الرضا، ج1، ص225
2- وسائل الشیعه، ج20، ص74

افزودن دیدگاه جدید