حضرت عباس (ع) اسوه شجاعت و ولایتمداری

ولايت مداري صفتي نيست كه با صرف ادعاي آن،بتوان صاحب اين صفت شد بلكه از جمله خصوصيت هايي است كه بايد در مقام عمل هم اثبات شود.تاريخ گواه اين است كه حضرت عباس در تمامي مراحل زندگي خصوصاًصحنه هاي متعدد وسخت كربلا،پا به پاي سيد الشهداء ودر اطاعت او بوده است و

ولايت مداري؛

صفت عبوديت با اينكه خيلي اهميت دارد وتمامي دارايي هاي انسان هم از اين طريق بوجود مي آيد ولي كافي نيست؛چون علاوه بروظيفه در قبال خدا،در ارتباط با امام خويش نيز مسئوليت داري و بايد ولايت پذير هم باشي؛ ولايت كساني كه خدا دستور پيروي از آنان را داده است.

ولایت پذیری در اصل، به معنای ایجاد توازن در پذیرش سرپرستی و دوستی پیشوایان دینی و بیزاری از دشمنان آنهاست. حضرت عباس(علیه ‎السلام) که باور و اعتقادش، تمام تلاش‎ها و موضع‎گیری‎های او را در مسیر ولایت قرار داده است، بهترین اسوه ولایت‎پذیری است؛ چون خط سیاسی او پیوسته بر اطاعت از امام و مخالفت رفتاری و گفتاری با دشمنان امام استوار بود. او، این ویژگی را تا لحظه شهادت زنده نگه داشت که بهترین گواه بر این سخن، تقاضای دشمن برای جدا شدن او از صف هواداران ولایت و رد کردن آن از سوی حضرت عباس(علیه‎السلام) بود. در عصر تاسوعا، دشمن کوشید با استفاده از روابط قومی و قبیله‎ای، حضرت اباالفضل(علیه‎السلام) را از لشگر حسینیان جدا سازد. به همین منظور، شمر بن ذی الجوشن که نسبت خانوادگی با ام‎البنین (علیهاالسلام) داشت، به خیمه حضرت عباس(علیه‎السلام) نزدیک شد و فریاد زد:اين بنو اختنا،اين العباس واخوته؟ «خواهرزاده‎های ما کجایند؟»( اصول کافی، کلینی، انتشارات اسوه، قم، 1372، چاپ 2، ج 4، ص 120)شمر از قبیله‎ بنی کلاب بود و در عرب رسم بود که دختران قبیله خود را خواهر می‎گفتند. شمر پا را فراتر نهاد و برای رسیدن به مقصود خود به حضرت عباس(علیه‎السلام) امان‎نامه تسلیم کرد. دشمن که برق شمشیر و توفان دستان حضرت اباالفضل(علیه‎السلام) در دفاع از ولایت را در جنگ‎های پیشین دیده بود، می‎خواست با این حربه پوسیده، شکست را بر سپاه امام تحمیل کند.رفتار حضرت عباس(علیه‎السلام) در این مورد گویای دفاع راستین او از حریم ولایت و برائت از دشمنان است. او بدون کوچک‎ترین توجه به مناسبات قبیله‎ای و قوم‎گرایی‎ها، فریاد کشید و گفت:تبت يداك ولعن ما جئنابه من امانك يا عدو الله.أتأمرنا ان نترك اخانا وسيدنا الحسين بن فاطمه وندخل في طاعة اللعناء واولاد اللعناء «دست‎هایت بریده باد! خداوند تو و امان‎نامه‎ات را لعنت کند. آیا به ما امان می‎دهی، در حالی که پسر رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)، امام حسین(علیه‎السلام)، امان ندارد؟ به ما امر می‎کنی که به اطاعت این نفرین شدگان الهی و فرزندان ملعون و پلید آنان در آییم؟»( اعلام الوری، باعلام الهدی، امین الاسلام فضل به الحسن الطبرسی، ص 237)

او اینگونه بر چکاد افتخار ایستاد و بلندترین چکامه را در ولایت‎پذیری سرود. درمورد ولایت پذیری آن حضرت همین بس که وقتی حضرت سید الشهداء (ع) در ظهر عاشورا به او دستورداد که «برو برای اهل خیام از شریعه فرات آب بیاور » با سختی زیاد ازبین تعداد کثیری که راه را را براو بسته بودند خود را به شریعه رساند مشک های خود را از آب پر کرد آنگاه دستان خود را پر آب کرد وتا مقابل صورت بالا آورد ولی چون رهبر ومقتدای خود ویاران وفرزندانش تشنه بود آب را روی آب ریخت وبه یقین چون دستور ولیش فقط آب آوردن بود آب خوردن را خلاف دستور دانست وایثارگری را به مرحله اعلای خود رسانید تا اینکه با لب تشنه به شهادت رسید.

ولايت مداري صفتي نيست كه با صرف ادعاي آن،بتوان صاحب اين صفت شد بلكه از جمله خصوصيت هايي است كه بايد در مقام عمل هم اثبات شود.تاريخ گواه اين است كه حضرت عباس در تمامي مراحل زندگي خصوصاًصحنه هاي متعدد وسخت كربلا،پا به پاي سيد الشهداء ودر اطاعت او بوده است وتمام فكر ودل مشغولي اش اين بود كه امام خود را راضي كند.

افزودن دیدگاه جدید