آیا خدا وجود دارد؟

این سوال در تمام دوره های زندگی بشر مطرح بوده و تقریبا هیچ کس از آن فارغ نیست. همچنان که پس از این نیز دائما طرح خواهد شد و اذهان را به خود مشغول خواهد ساخت.

این سوال در تمام دوره های زندگی بشر مطرح بوده و تقریبا هیچ کس از آن فارغ نیست. همچنان که پس از این نیز دائما طرح خواهد شد و اذهان را به خود مشغول خواهد ساخت.

البته طرح مکرر این سوال به آن معنا نیست که افراد نمی توانند به آن جواب دهند و یا چون به آن جواب داده نشده، مکرر مطرح می شود و همچنان به عنوان سوالی مهم خودنمایی می کند. چون عموما نسبت به این سوال موضع گیری قاطع دارند و با یک جواب مثبت یا منفی به آن، جهت گیری زندگی شان را تعیین می کنند.

و البته جواب نیز در سطح خاصی از مردم منحصر نیست. از افراد کم سواد و ساده، تا فیلسوفان مدعی، همه نسبت به آن موضع گیری دارند. و در هیچ سطحی از مردم نیز موضع گیری ها یکسان نیست.

با این وضعیت باید در این نکته تامل کرد که پیچیدگی مساله در کجاست. شاید با دریافتن رمز پیچیدگی ما نیز بتوانیم برای خودمان جوابی روشن بیابیم.

شاید باید در انسان تامل کنیم که انسان همه چیز را با عقل خویش محاسبه نمی کند. چرا که سیگاریها می فهمند سیگار مضر است، اما در محاسبه شان به ترک آن نمی رسند! یا با تجربه پرخوری و دل درد و ... می فهمیم که پرخوری خوب نیست، اما بعید نیست که دوباره مرتکب آن شویم. پس تمایلات نقشی جدی در محاسبات بشر دارند، اگر نگوییم که پررنگ تر از عقل ظاهر می شوند.

با این حساب شاید برایمان روشن شود که چرا با وجود دیدن جواب های مختلف، همچنان نمی توانیم به جمع بندی برسیم و می خواهیم دوباره این سوال را مطرح کنیم!  تا شاید در طرح مجدد آن بتوانیم به جمع بندی برسیم و واقعا جمع بندی دشواری است چرا که جواب این سوال در تمام زندگی مان اثر می گذارد.

بنابراین بهتر است قبل از پیگیری بیشتر برای جواب ابتدا تکلیف مان را با خودمان روشن کنیم که محاسبه مان بر چه اساسی است. اگر تمایلات مبنای محاسبه ماست، مساله با گفتگو و دلیل و ... حل نمی شود. و تنها وقتی می توانیم به دنبال گفتگو برای حل این مساله باشیم که توانسته باشیم، تمایلاتمان را مهار کنیم و عقل را در وجودمان حاکم بسازیم.

نکته انتهایی آن که در سطوح عالی مثل فیلسوفان، هیچ کس منکر خدا نیست و نهایت موضع گیری ضد دینی آنها این است که نسبت به مساله خالق سکوت کرده اند! و برای توجیه زندگی غیر دینی شان، به چند مساله دیگر از دین اشکال می کنند که با توجه به آنها دین را نپذیرفته اند. با این حساب می توان فهمید که مساله وجود خالق آن قدر روشن است که هیچ کس توانایی انکار آن را به شکل منطقی ندارد.

افزودن دیدگاه جدید