حجرالاسود چیست و از کجا آمده / تاریخچه و چیستی حجرالاسود

حجر اسود، سنگی است سیاه رنگ مایل به سرخی با نقطه‏ های قرمز و خطهای زرد كه در زاویه ‏ی شرقی «كعبه» نصب شده است....

حجر اسود، سنگی است سیاه رنگ مایل به سرخی با نقطه‏ های قرمز و خطهای زرد كه در زاویه ‏ی شرقی «كعبه» نصب شده است. طواف از مقابل آن آغاز و دور هفتم در همانجا ختم می‏شود. حجر اسود در ارتفاع یك و نیم متر از كف مسجد الحرام قرار دارد. قطر آن سی سانتی متر و وزنش بیش از دو كیلو است. این سنگ سبكتر از آب است و برای همین در آب فرو نمی‏رود. در حال حاضر به علّت حوادثی كه اتفاق افتاده از هفده قطعه بهم چسبیده، تشكیل شده است. در عرض آن كه در داخل دیوار است، سه بست نقره‏ ای در سه نقطه آن زده شده و بر طول آن كه در داخل دیوار است، حلقه‏ای از نقره برای حفظ شكافی كه در آن است، نهاده شده و بر طول و عرض بیرونی آن نیز حلقه دایره‏ ای از نقره كار گذاشته شده است. حجر اسود قدیم‏ترین اثر تاریخی و دینی موحّدان و مسلمانان است كه در حدود چهار هزار سال سابقه تاریخی دارد. فاصله‏ ی حجر الاسود تا صفا دویست و شصت و دو ذراع و ۱۸ انگشت (هر ذراع نیم متر است) و فاصله آن تا مقام ابراهیم بیست و نه ذراع و نه انگشت و تا چاه زمزم چهل ذراع است. از مقام ابراهیم تا حجر اسود و از چاه زمزم تا حجز اسماعیل، آرامگاه ۹۹ پیامبر قرار دارد و بین ركن یمانی و حجر اسود قبر هفتاد پیامبر است.

حضرت آدم اولین كسی است كه كعبه را ساخت و حجر اسود را در ضلع شرقی آن نصب كرد. پس از آن حضرت ابراهیم، کعبه را از نو ساخت و در آن زمان حجر اسود در كوه ابو قبیس افتاده بود. حضرت ابراهیم آن در جای خود نصب كرد. تا اینکه دشمنان كعبه، حجر اسود را در چاه زمزم انداختند تا نابود گردد ولی خاندان حضرت اسماعیل آن را از چاه درآوردند و در جای خود قرار دادند. سپس جدّ چهارم پیامبر قصیّ بن كلاب، كعبه را مرمّت كرد تا اینکه كعبه در اثر باران و سیل تخریب شد و در آن زمان حضرت محمد(ص) ۳۵ سال داشتند و هنوز رسالت خود را اعلام نكرده بودند. قرشیان كعبه را از نو ساختند و حضرت محمد(ص) در ساختن آن به آنان كمك می‏كرد. در نصب حجر اسود بین بزرگان قبیله قریش اختلاف پیش آمد و قرار بر این شد كه حضرت محمد(ص) آن را نصب كند. آن حضرت هم به شكل جالبی حجر اسود را در جای خود قرار داد.

پس از آن یزید بن معاویه به مكه حمله كردند. در این حمله كعبه آسیب دید و حجر اسود سه قطعه شد. در سال ۶۴ آسیبهای رسیده به كعبه را تعمیر كردند. در سال ۷۳ هجری قمری حجّاج بن یوسف ثقفی از سوی عبدالملك مروان برای سركوب عبدالله بن زبیر به مكه حمله كرد و كعبه تخریب شد. به دستور عبدالملك كعبه از نو ساخته شد و حجر اسود را حضرت امام زین‏العابدین(ع) در جای خود نصب كردند.

تا اینکه در سال ۳۱۷ فتنه قرامطه پیش آمد و حجر اسود را دزدیدند و ۲۲ سال نزد خود نگهداشتند. و در سال ۳۶۳ هجری قمری یك مرد رومی به مسجد الحرام رفت و به قصد دزدیدن حجر اسود، مشغول كندن شد، در این حال یك مرد یمنی با خنجر او را كشت. همچنین در سال ۴۱۴ هجری قمری یكی از باطنی‏ها تصمیم گرفت حجر اسود را بدزدد كه مردم او را كشتند. و در نهایت در سال ۱۳۵۱ هجری قمری یك فرد افغانی قطعه ‏ای از آن را دزدید ولی توسط مأموران دستگیر و اعدام شد. به حجر اسود از آن پس تاكنون آسیبی نرسیده است.

در روایات اهل بیت(علیهم السلام) آمده است كه حجرالاسود در عالم بالا، حقیقت و جوهرى نورانى بوده است. حضرت آدم(علیه السلام)، آن هنگام كه در بهشت مى زیسته، با آن مأنوس بوده و این جوهر نورانى، شاهد پیمان خداپرستى حضرت آدم(علیه السلام)بوده است.
چون آدم(علیه السلام) از بهشت به زمین در آمد، حجرالاسود نیز از جهان غیب به صورت سنگى به زمین هبوط كرد. حضرت آدم(علیه السلام) سنگ را دید و شناخت و به یاد بهشت افتاد و عهد و پیمان فراموش شده خود را به یاد آورد. سپس، آن را برداشت و در خانه كعبه نصب كرد. از آن پس، هنگام عبادت نزد سنگ مى رفت و عهد و پیمان خداپرستى را تجدید كرد. و خدا چنین مقرّر فرمود كه فرزندان آدم(علیه السلام) نیز نزد آن سنگ رَوند و با دیدنش به یاد بهشت و عهد و پیمان خدایى خویش افتند و آن را استوار سازند.[۱]

براساس برخی از روایات «حجر الاسود» از بهشت آمده و در آغاز رنگ آن سفید بوده و به تدریج بر اثر استلام گنه‏كاران سیاه شده و به رنگ كنونی در آمده است.[۲] و چون در عالم میثاق پیام الهی را درخود جای داده است استلام و بوسیدن آن مستحب است و تجدید عهد و پیمان با خدا تلقی می‏شود.[۳]

همچنین در روایات آمده است كه: «حجر الاسود به منزله دست راست خدا در زمین است كه مؤمنان با آن بیعت می‏كنند (در طواف آن را استلام و یا حداقل به آن به وسیله دست سلام می‏دهند)».[۴]

منابع برای مطالعه بیشتر:
- «حجر الاسود» میرزا محمد كاظمینی، ۱۳۷۹، انتشارات تشیع
- وسائل الشیعه، ج ۹، ص ۴۰۳، كتاب الحج، ابواب الطواف، باب ۱۳
- تفسیر المیزان، ج ۱، ص ۲۹۰ به بعد، آیات ۱۲۵ تا ۱۲۹ سوره بقره
- صهبای حج، نوشته آیت‏الله جوادی آملی، ص ۲۶۵ چاپ دوم، ۱۳۷۸، مركز نشر اسراء.
- فصلنامه میقات، نشریه سازمان حج و زیارت.

[۱]. رک: من لا یحضره الفقیه، ج‏۲، ص: ۱۹۱.
[۲]. إرشاد القلوب إلى الصواب، ج‏۲، ص: ۳۲۰.
[۳]. علل الشرائع، ج‏۲، ص: ۴۲۴.
[۴]. بحار الأنوار، ج‏۶۵، ص: ۱۵.

افزودن دیدگاه جدید