آیا نمی توان فرض کرد انبیاء قادر به معجزه بوده اند چون موجوداتی فضایی بودند و به دروغ ادعای پیامبری کرده اند؟

اولا : در هندسه معرفت دینی، معجزه دلیل منطقی برای اثبات رابطه یک شخص با خدای متعال است و ارزش معرفتی دیگری ندارد.

اولا : در هندسه معرفت دینی، معجزه دلیل منطقی برای اثبات رابطه یک شخص با خدای متعال است و ارزش معرفتی دیگری ندارد.

یعنی شخص مومن ابتدا با دلایل مستحکم وجود خدا را پذیرفته است. سپس لزوم وجود هدایت از جانب او را دریافته است و حال به دنبال این هدایت است. و برای یافتن مصداق واقعی رسول خدا و پیام آور، از او طلب معجزه می کند. تا شخص مدعی با ارائه معجزه نشان دهد که رابطه ای خاص با خدای متعال دارد و همان گونه که فعل معجزه نشانه ارتباط او با خداست، پس پیام او نیز واقعا از جانب خداست.

پس اگر معجزه را در جایگاه خود نبینیم و با فرضیاتی نظیر موجود فضایی و ابر انسان بخواهیم معنای آن را عوض کنیم، باید به این سوال پاسخ دهیم که پس اصل لزوم هدایت چه شد؟ و خدای متعال چرا ما برای ما وحی نمی فرستد؟ در حالی که خلقت او حکیمانه بوده است و ما برای رسیدن به کمال محتاج وحی هستیم.

ثانیا: انبیاء کسانی بوده اند که قبل از رسالت و نبوت خود سالهای سال در میان مردم زندگی کرده اند و مردم آنها را می شناخته اند. و اگر بنا باشد چنین فرضیات سستی درباره آنها مطرح کنیم، این سخن سست منطقا باید در مواضع دیگر نیز مطرح شود. مثل آنکه کسی بگوید پدر و مادرش، واقعا پدر و مادر او نیستند. بلکه موجوداتی فضایی هستند و ... در حالی که درگزاره های تاریخی زندگی انبیا ، به هیچ وجه چنین سخنانی دیده نمی شود .

ثالثا: انبیا در ارائه معجزات مستقل نبوده اند. و علاوه بر آنکه بارها تاکید کرده اند که هر قدرتی دارند، از جانب خدای متعال است، عملا نقائص بشری در آنها دیده شده است. در حالی که اگر آنها به دلیل ابر انسان بودن یا موجودی فضایی بودن قادر به ارائه معجزات بوده اند، باید در هر زمان و هر موقعیتی بتوانند به ارائه معجزات بپردازند. به تعبیر دیگر مثلا اگر حضرت یعقوب چون ابر انسانی بوده که توانسته از فاصله بسیار دور بوی یوسف را استشمام کند، چرا در زمانی که یوسف در نزدیکی او درون چاه بوده، بوی او را استشمام نکرده است؟ یا چرا موسی (ع) که با ارائه معجزات متعدد فرعون را مستاصل کرده بود، در دوره ابتدایی زندگی خود و قبل از فرار به سمت شعیب، با همان معجزات فرعون را از تخت پادشاهی خود به زیر نکشید؟ و ...

رابعا: اگر انبیاء را موجوداتی بی ارتباط با خدا بنگریم، چگونه می توان زندگی آنها را توجیه کرد که آن همه سختی و مرارت را برای ابلاغ پیام الهی تحمل کرده اند؟ آیا می توان از سویی ادعا کرد که آنها ابر انسان و موجوداتی با توانایی های فوق العاده بوده اند و از سوی دیگر کشته شدن و شکنجه شدن آنها به دست انسان ها را پذیرفت؟

خامسا: چه دلیل محکمی بر اصل وجود موجودات فضایی در دست داریم؟ و چگونه می توان بر پایه تخیلات و حدسیّات ، حقایق تاریخی را توجیه کرد؟

به هر حال به نظر می رسد این فرضیات، تخیلاتی  دور از واقعیات مسلّم  است و با اندک توجهی، غلط بودن آن را می یابد. مگر آنکه بخواهد چشم بر روی واقعیات ببندد !

افزودن دیدگاه جدید